امروزه اهمیت هوش هیجانی در کسب موفقیتهای مختلف در زندگی شخصی و کسب و کار بیش از پیش مشخص شده و بر این اساس تحقیقات متعددی انجام شده و مقالات و کتب مختلفی هم در این زمینه به رشته تحریر درآمده است.
مهمترین کتاب در این زمینه کتاب هوش هیجانی دانیل گلمن هست که میتوان گفت اصلیترین مرجع این بحث محسوب میشود.
من قبلاً در نوشتاری در مورد ۵ عادت ساده برای تقویت هوش هیجانی نوشتم.
در این یادداشت هم قصد دارم بر اساس مقاله دیگری که در www.inc.com منتشر شده، توضیحاتی در خصوص ۷ مشخصه رفتاری که افراد با هوش هیجانی پایین از خود بروز میدهند، ارائه دهم.
به نظر میرسد با توجه به برخی رفتارهای افراد فارغ از ادعایشان میتوان متوجه ضعف یا قوت آنان در زمینه هوش هیجانی شد.
۱. بدبین بودن نسبت به دیگران
ما بسیاری از اوقات وقتی قصد داریم، تصمیمی بگیریم، با توجه به کمبود اطلاعات و دیتاها، ناگزیر از حدس برخی موارد و پر کردن فضای خالی ذهنمان با این فرضها هستیم تا در نهایت بتوانیم تصمیمگیری کنیم.
افرادی که دارای هوش هیجانی پایینی هستند، به صورت خودکار پیشبینیها و تصوراتشان بر این اساس استوار است که دیگران رفتاری خودخواهانه و کینهتوزانه خواهند داشت.
در واقع این افراد بسیاری از اوقات تمایلات، افکار و رفتارهای نادرست و ناخوشایند خودشان را به دیگران نیز بسط میدهند.
۲. داشتن انتظاراتی یکسان از همه افراد
برخی افراد تصورشان بر این است که تجربیات و آموختههای آنها در زندگی عادی و فراگیر است و ناخودآگاه انتظار دارند دیگران هم دقیقاً همان اعتقادات و همان دیدگاههایی را داشته باشند که خودشان دارند.
برای مثال آنها توقع دارند دیگران در مورد مسائل سیاسی، اخلاقی و اعتقادی دقیقاً همان نظرات و دیدگاههایی را ارائه دهند که خودشان دارند، در غیر اینصورت نتیجه میگیرند که فرد مقابل طرز تفکر درستی ندارد و دچار اشتباه شده است.
این دسته از افراد احتمال دارد با پی بردن و اطلاع از دیدگاهها و نظرات متفاوت یا مخالف دیگران، متعجب، شرمنده و یا حتی عصبانی شوند.
۳. فراموشی اسمها
هیچ کس نمیتواند نام همه را به خاطر سپرده و همواره در مواقع لزوم به کار ببرد؛ اما افرادی که از هوش هیجانی پایینی برخوردار هستند، معمولاً به ندرت تلاشی در این زمینه انجام میدهند.
با توجه به اینکه به خاطر آوردن نام دیگران یکی از سادهترین و تأثیرگذارترین راهها برای برقراری روابط دوستانه با دیگران است، عدم تلاش برای انجام این کار در واقع این پیام را به فرد مقابل منتقل میکند که شما نسبت به او و همچنین احساسات و افکارش بیتفاوت هستید.
۴. مرتبط ساختن هر بحثی به خود
روشی در ارتباطات بین فردی وجود دارد که به آن «انتقال واکنش» و یا «پشتیبانی از واکنش» گفته میشود.
افرادی که دچار کمبود هوش هیجانی هستند تمایل به «انتقال واکنش» دارند.
احتمالاً همه شما با افرادی مواجه شدهاید که وقتی خاطره و یا ماجرایی را برایشان تعریف میکنید، بلافاصله متوجه میشوید که حادثهای مشابه و حتی بدتر قبلاً برای او اتفاق افتاده است.
این رفتار یکی از علائم کمبود هوش هیجانی در افراد هست.
۵. صحبت کردن بیشتر از گوش دادن
زیادهگویی و پرحرفی نشاندهنده کمبود هوش هیجانی در افراد است.
در واقع ما هرچقدر که تمرین کنیم تا بیشتر شنونده باشیم تا گوینده، علاوه بر افزایش کیفیت ارتباطات خودمان، خودمان را از بسیاری از خطاها و اشتباهات مصون خواهیم کرد.
۶. چندکارگی
نداشتن تمرکز در انجام کارها و مشغول بودن به انجام چند کار به صورت همزمان از دیگر نشانههای کمبود هوش هیجانی در افراد است.
در مقالات و کتب متعددی به این موضوع پرداخته شده که برای افزایش بازدهی و داشتن بیشترین و بهترین خروجی در کارها باید سعی کنیم در هر لحظه تنها بر یک کار مشخص تمرکز داشته باشیم و از انجام چند کار به صورت همزمان پرهیز کنیم.
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، از تمرکز بالایی در کارهایشان برخوردارند.
۷. نداشتن حرفی برای گفتن
افراد با هوش هیجانی پایین همانطور که ممکن است دچار پرحرفی شوند، احتمال دارد که در برقراری ارتباط و حرف زدن با دیگران هم دچار مشکل باشند.
چنین افرادی معمولاً وقتی که میخواهند سر صحبت را با کسی باز کنند، معمولاً نمیدانند از چه چیزی حرف بزنند و چگونه شروع کنند.
با توجه به نکات مطرح شده تا حدودی میتوان بر اساس نحوه رفتار و برخورد افراد به میزان هوش هیجانی آنان پی برد و در خصوص برقراری ارتباط با آنان و چگونگی رفتار و برخورد با آنان تصمیمگیری کرد.
علاوه بر این بهتر است، در صورتی که خودمان هم دچار هر کدام از این مشکلات رفتاری هستیم سعی کنیم به مرور در جهت رفع آنها گام برداریم.
پیشنهاد میکنم بعد از مطالعه این یادداشت، مطالب زیر را بخوانید:
پشیمانی های نسنجیده و بی پایه و اساس
1 دیدگاه