مدل ذهنی تیغ اوکام یا اصل اختصار تبیین، بیان میکند که اضافه شدن هر فرضیه به یک نظریه، احتمال خطای آن را افزایش میدهد. به همین دلیل توصیه میشود همیشه سادهترین توضیح را در نظر بگیریم تا احتمال درستی آن توضیح را به حداکثر مقدار ممکن برسانیم.
وقتی با چند توضیح برای یک موضوع مواجه میشویم، بهتر است در گام اول سادهترین توضیح را برای بررسی انتخاب کنیم. با این کار در صورتی که آن توضیح یا نظریه درست نباشد، کوتاهترین راه را برای رد آن انتخاب کردهایم.
نام این مدل ذهنی از دو کلمه تشکیل شده است که کلمه اول یعنی تیغ برمیگردد به حذف فرضیات اضافه از یک نظریه یا توضیح با استفاده از آن و کلمه دوم هم برمیگردد به اسم یک فیلسوف انگلیسی با نام کامل ویلیام اوکام که در قرن چهاردهم میزیسته و این اصل را مطرح کرده است.
آلبرت اینشتین در این مورد گفته:
هر چیزی را باید هر چقدر که میتوانید ساده کنید ولی نه خیلی ساده.
یک تاکتیک عملی برای بهکارگیری این مدل ذهنی آن است که توضیحات ارائهشده در موقعیتهای مختلف را به فرضهای تشکیلدهندهاش تقسیم کنیم و برای هرکدام از فرضها این سؤال را از خودمان بپرسیم که آیا واقعاً وجود این فرض در اینجا لازم هست؟ من چه الزامات و شواهدی دارم که این فرض حتماً باید در اینجا باشد؟ آیا این یک وابستگی کاذب نیست؟
برای مثال ما وقتی در فروشگاههای اینترنتی دنبال جنسی میگردیم، با استفاده از فیلترهای مختلف سعی در جداسازی اجناس موردنظرمان از سایر اجناس داریم. مثلاً در انتخاب گوشی از میان صدها گوشی موجود در بازار ما معمولاً مشخصاتی برای رزولوشن صفحهنمایش، سرعت پردازنده مرکزی، کیفیت دوربین، اندازه صفحهنمایش، وزن، ظرفیت باتری، ظرفیت حافظه و … در نظر میگیریم.
شاید این کار ما را زودتر به یک گزینه مشخص برساند اما با قرار دادن هر شرط، عملاً گزینههای زیادی را از میان گزینههایی که میتوانستیم انتخاب کنیم، حذف میکنیم. درحالیکه با حذف بسیاری از شرطها که شاید برایمان چندان ضروری و حیاتی هم نیستند، میتوانیم دست بازتری در انتخاب داشته باشیم و گزینههای متنوعتری برای انتخاب در مقابلمان باقی بگذاریم.
ما عملاً با افزایش هر چه بیشتر تعداد فیلترها و فرضیات، به سمت کمتر کردن گزینهها و محدود کردن انتخابها حرکت میکنیم و از طرفی احتمال افزایش خطا و به مشکل خوردن را افزایش میدهیم.
البته مدل ذهنی تیغ اوکام یک قانون نیست بلکه یک راهنمای پیشنهادی در موقعیتهای مختلف در زندگی هست. گاهی اوقات یک توضیح پیچیده، درستترین توضیح است؛ اما دلیلی وجود ندارد که ما در تمامی موقعیتها همان ابتدای کار به سراغ پیچیدهترین توضیح برویم در حالی که گزینههای سادهتری هم وجود دارند.
ساده نکردن یک توضیح باعث ایجاد خطاهای انسانی و به وجود آمدن مغالطه در مباحث میشود. از آن جمله میتوان به مغالطه عطف منطقی و مغالطه بیش برازش اشاره کرده که در یادداشت بعدی این دو مغالطه را توضیح خواهم داد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
مدلهای ذهنی ابزاری برای ارتکاب اشتباهات کمتر در زندگی