محتواگردی – ۶

در مجموعه پست‌های با عنوان محتواگردی قرار است به سراغ محتوای وبلاگ‌های انگلیسی‌زبان در زمینه توسعه فردی برویم و هر هفته محتوای چند پست وبلاگی را با هم مرور کنیم.

 

۱. چگونه یادداشت‌برداری کنیم؟

یادداشت‌برداری، ابزاری فوق‌العاده قدرتمند برای یادگیری هست. معمولاً هدف ما از یادداشت‌برداری یا ثبت آموخته‌ها و سهولت دسترسی در مراجعات بعدی هست و یا افزایش تمرکز بر موضوع برای یادگیری بهتر. بیشتر افراد معمولاً هدف اول را بیشتر مدنظر قرار می‌دهند. درحالی‌که هدف دوم اهمیت خیلی بیشتری در یادگیری دارد و می‌تواند مفیدتر هم باشد.

یادداشت‌برداری فقط فرایند مکتوب کردن موضوعات و نکات مختلف نیست بلکه ابزاری هست برای جهت‌دهی به توجه و تمرکز ما در حین یادگیری به‌طوری‌که حتی اگر متن‌های نوشته شده بعدها مورداستفاده قرار نگیرند هم یادداشت‌برداری همچنان می‌تواند نقشی بسیار مفید و مؤثر در یادگیری داشته باشد.

در واقع آنچه ما در هنگام یادداشت‌برداری به دنبال آن هستیم، سازماندهی هر چه بهتر اطلاعات دریافتی است تا بتوانیم در هنگام نیاز به بهترین شکل ممکن به آنها دسترسی داشته باشیم. حال سؤال اینجاست که سازماندهی اطلاعات در هنگام یادداشت‌برداری بر چه اساسی باید صورت گیرد؟

یکی از این روش‌ها ثبت گرافیکی موضوعات به شکل فلوچارت است به‌طوری‌که هر وقت ورودی‌های مشخصی دریافت کردیم بتوانیم با استفاده از آن فلوچارت، خروجی‌های مناسب را تولید کنیم. اما اطلاعاتی هم وجود دارند که باید به‌صورت توده‌ای به خاطر سپرده شوند و ترسیم فلوچارت برای آنها کار چندان ساده‌ای نیست. به‌هرحال با توجه به موضوعی که در حال یادگیری آن هستیم از روش‌های مختلف یادداشت‌برداری می‌توان استفاده کرد.

باوجوداینکه فرایندهای مغزی خیلی پیچیده هستند اما با یادداشت‌برداری درست و دقیق و یادگیری عمیق می‌توان بسیاری از فرایندهای بازیابی آموخته‌ها و استفاده از آنها را با سرعت، دقت و سهولت بالایی انجام داد.

پس روش صحیح یادداشت‌برداری بستگی به دو عامل دارد: ساختاری که شما می‌خواهید بر اساس آن یاد بگیرید و میزان توانایی‌تان در کار با آن ساختار و به‌خاطرآوردن آموخته‌ها با استفاده از آن.

اسکات یانگ در مقاله‌ای این موضوع را به شکلی مفصل توضیح داده است. برای مطالعه نسخه کامل یادداشت روی لینک پایین کلیک کنید.

How to Take Notes

 

۲. نوشتن از روی خودخواهی

مورگان هاسل در یادداشتی نسبتاً کوتاه از نوشتن گفته و در ابتدا به کتابی پرفروش اشاره کرده که شامل نامه‌های نویسنده آن به مشتریانش در طول ده سال است که با وجود اینکه هیچ پاسخ یا بازخوردی هم از آنها دریافت نمی‌کرده ولی همچنان به این کار ادامه می‌داده است. در نهایت بعد از تبدیل این نامه‌ها به کتاب، موفق می‌شود نزدیک به یک میلیون نسخه از آن را بفروشد.

موضوع اصلی یادداشت مورگان هاسل، نوشتن هست. نوشتنی که بی هیچ هدفی و فقط برای خودمان و برای لذت بردن و شفاف کردن افکارمان انجام می‌شود. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم:

نویسندگان خوب هیچ‌وقت با یک اندیشه و احساس واضح و مشخص پشت میز نمی‌نشینند. بلکه آنها با عمیق شدن در درونشان، احساسات و افکار مبهم و ناشناخته‌شان را بر روی کاغذ می‌آورند و بعد بخش عظیمی از آن را که فکر می‌کنند منطقی و به‌دردبخور نیست حذف می‌کنند و باز هم شروع می‌کنند و بیشتر می‌نویسند. طی این فرایند تکراری نوشتن و حذف کردن، به کشف‌های جدید و جالبی دست می‌یابند و این روند را آن‌قدر ادامه می‌دهند تا بتوانند اثری درخشان از نوشته‌های خودشان بیرون بکشند.

بسیاری از نویسندگان مشهور چندان باهوش نیستند. آنها فقط از فرایند نوشتن و مکتوب کردن احساسات و افکار خودشان و کشف‌هایی که از این طریق به دست می‌آورند، لذت می‌برند.

برای مطالعه یادداشت اصلی بر روی لینک پایین کلیک کنید.

Selfish Writing

 

۳. مطالعه بهتر

شین پریش در وبلاگش مقاله‌ای در مورد مطالعه اثربخش‌تر نوشته و توصیه‌های مفیدی در آن ارائه کرده است. در ادامه من خلاصه‌ای از نکات مطرح شده را توضیح می‌دهم.

۱. کتاب‌های خوب برای خوانده شدن نیاز به هیچ تلاشی ندارند. در واقع نیازی نیست که هر کتابی را از ابتدا تا انتها بخوانید و تمامش کنید. کتاب‌هایی را که به نظرتان خوب نیستند یا به دردتان نمی‌خورند، نباید تا انتها بخوانید. پس رهاکردن کتاب در میانه مطالعه را یاد بگیرید.

۲. چگونگی و روش مطالعه همه کتاب‌ها یکسان نیست. بعضی کتاب‌ها به شکلی سطحی باید خوانده شوند و برخی دیگر به شکلی عمیق و با تمرکز بالا. نحوه خوانش کتاب بستگی به این دارد که شما چه چیزی می‌خوانید و چرا می‌خوانید.

۳. سرعت مطالعه خودتان را طوری تنظیم کنید که بتوانید بیشترین مطالب را جذب کنید چون هیچ کسی برایش مهم نیست که شما در طول یک سال چقدر کتاب خوانده‌اید. آنچه مهم است، میزان مطالبی است که شما یاد گرفته‌اید.

۴. انتخاب کتاب نکته مهم دیگری هست که باید حواستان به آن باشد. چون ما آن‌قدری در این دنیا فرصت نداریم که بتوانیم تمام کتاب‌ها را بخوانیم. از طرفی برخلاف آنچه بسیاری از افراد فکر می‌کنند، کتاب‌های جدید همیشه خوب نیستند و این معیار درستی برای انتخاب کتاب برای مطالعه نیست. اتفاقاً یکی از معیارهای مفید و خوب برای انتخاب کتاب، فیلتر زمان هست. یعنی کتاب‌هایی را انتخاب کنید که در طول زمان توانسته‌اند باقی بمانند و به دست ما برسند. این نوع کتاب‌ها به‌احتمال زیاد کتاب‌های ارزشمندی هستند.

۵. قبل از مطالعه، در حین مطالعه و بعد از مطالعه یادداشت‌برداری کنید. شین پریش روش خودش را برای این کار به‌تفصیل توضیح داده است.

۶. تا زمانی که بیشتر و بیشتر مطالعه نکنید نخواهید توانست به جایی که می‌خواهید برسید. با کم شروع کنید و مطالعه را به یک عادت روزانه تبدیل کنید.

برای مطالعه نسخه کامل این مقاله روی لینک پایین کلیک کنید.

Reading Better

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

محتواگردی – ۱

محتواگردی – ۲

محتواگردی – ۳

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

2 دیدگاه

  1. احسنت. کاربردی بود. به شدت با گزینه ی ۴ موافقم. در همین زمینه به تازگی کتاب بسیار ارزشمند ” چهار رساله در باب زندگی ” را مطالعه کرده ام که تلفیقی از آثار سنکا، پلوتارک و فرفریوس است.

    1. ممنونم دوست عزیز،
      اتفاقا چند وقتی هست که این کتاب تو قفسه کتابخونه‌ام جا خوش کرده و دوست دارم هر چه زودتر بخونمش.
      امیدوارم به زودی این اتفاق بیفته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *