یکی از دسته موضوعاتی که تا یک سال پیش در اینجا بهصورت منظم بهروز میشد و اتفاقا طرفداران زیادی هم داشت، محتوای منتخب بود که معمولاً سعی میکردم هفتهای یک بار در قالب پستی، پنج تا از مطالبی را که در بلاگ فارسی خوانده بودم با شما به اشتراک بگذارم. سال پیش بعد از اینکه هفتادمین پست از این مجموعه را منتشر کردم، تصمیمم بر این شد که دیگر ادامه ندهم. اما حالا و یک سال پس از انتشار آخرین پست آن مجموعه، تصمیم گرفتهام این رویه را دوباره شروع کنم اما این بار به سبکی متفاوت. باز هم قرار است به سراغ وبلاگهای با موضوع توسعه فردی بروم و سعی کنم منتخبی از محتوایی را که در فضای وب میخوانم و میبینم و میشنوم، با شما به اشتراک بگذارم با این تفاوت که این بار تمرکزم بیشتر بر محتوای انگلیسی خواهد بود. تفاوت دوم این است که این دسته از پستها با عنوان محتواگردی منتشر خواهند شد و همچون قبل سعی خواهم کرد هفتهای حداقل یک بار این دسته از مطالب بهروز شوند. برویم به سراغ اولین محتوای منتخب وبلاگهای مرتبط با توسعه فردی:
۱. پنج روش برای داشتن خلاقیت
مارک منسون در وبلاگش مقالهای نوشته و از راهکارهای دستیابی به خلاقیت بیشتر در زندگی گفته. او ابتدا خلاقیت را ترکیبی از تازگی و ارزشمندی دانسته و تأکید کرده که اصلاً خلاقیت و خستهکننده بودن در تقابل با هم نیستند و اتفاقاً در کنار هم هستند و اگر میخواهید فرد خلاقی باشید، ناچار از این هستید که اوقات زیادی را با کارهای تکراری و خستهکننده سپری کنید.
اما پنج روشی که مارک منسون برای افزایش خلاقیت توصیه میکند:
روش اول: تمرکز بر جریان انجام کار نه چشمههای لحظهای الهام
اصولاً کسانی که کارهای بزرگ انجام دادهاند، به شکلی بلندمدت بر یک کار متمرکز بودهاند و آن را پیگیری کردهاند و هیچوقت منتظر الهام یا رسیدن یک ایده ناب به ذهنشان نبودهاند. از داروین که بیست سال برای ارائه نظریه تکامل تلاش کرد تا موتزارت و بتهوون که بیش از ششصد قطعه موسیقی ساختند و پیکاسو که پنجاه هزار اثر هنری خلق کرد.
روش دوم: کارهای عادی خودتان را انجام دهید
برای رسیدن به خلاقیت نیازی نیست که زندگی عجیبوغریبی داشته باشید. همینکه تلاش کنید زندگی عادی خودتان را داشته باشید و در اوقات فراغت به کار مورد علاقهتان بپردازید، به خلاقیت و کارهای نو و ارزشمند دست خواهید یافت.
روش سوم: از شدت ملال و کلافگی به ابزارهای ایجاد حواسپرتی پناه نبرید
ما وقتی میخواهیم کار خلاقانهای انجام دهیم، بهمحض اینکه کمی از خودمان ناامید میشویم یا کمی احساس ناامیدی یا ملال میکنیم، بلافاصله دستبهدامن گوشی تلفن همراهمان یا هر چیز دیگری میشویم تا این ملال را از بین ببریم. ولی این کار خود مانعی مهم در مقابل خلاقیت خواهد بود.
روش چهارم: از افراد خلاق در حوزه تخصصی خودتان بدزدید
خلاقیت با دزدی و تقلید شروع میشود. برای شروع کار بهتر است خلاقترین افراد حوزه کاریتان را پیدا کنید و از آثار آنها تقلید کنید. در این صورت بهمرور سبک خودتان را برای خلق آثار خلاقانه خواهید یافت.
روش پنجم: ارزان بخرید و گران بفروشید
همچون افراد موفق در حوزه کسبوکار، ارزان بخرید و گران بفروشید. برای این کار کافی است که ایدههای ساده و پرطرفدار حوزه کاریتان را بیابید و با کار بر روی آن و ایجاد ارزش افزوده و مطابقت دادن آن با نیازهای مشتری اثری جدید خلق کرده و آن را با قیمتی چشمگیر به مشتریان بفروشید.
نسخه اصلی این مقاله را میتوانید از طریق لینک پایین مطالعه کنید.
۲. کمتر مصرف کنید. بیشتر خلق کنید.
پاول دورف مدیرعامل تلگرام یادداشتی با عنوان «کمتر مصرف کنید. بیشتر خلق کنید. این سرگرمکنندهتر است.» به مشکل مصرفگرایی مردم اشاره کرده و با آوردن مثالهای مختلف تلاش کرده ما را متقاعد کند که بسیاری از مشکلات مربوط به سلامتی جسمی و روحی و روانی ما ناشی از مصرفگرایی هست و جز با روی آوردن به مصرف کمتر غذا، تبلیغ، محتوا و … مشکل حل نخواهد شد. البته این توصیه در تعارض با منافع شرکتهای تولیدکننده در عصر تکنولوژی است اما به نظر میرسد ما بیشتر از اینکه نیازمند به دست آوردن داراییهای بیشتر باشیم، نیازمند صرفهجویی بیشتر و خلق آثار هنری بیشتر هستیم تا در زندگی حس خوب و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.
یادداشت اصلی پاول دورف را میتوانید از طریق لینک پایین مطالعه کنید.
کمتر مصرف کنید. بیشتر خلق کنید.
۳. پارادوکس تلاش
اسکات یانگ در یکی از یادداشتهای خود به پارادوکسی که در زندگی خودش و برخی از افراد با آن مواجه شده اشاره میکند. البته شاید این موضوع قابل تعمیم به همه نباشد؛ اما چون من هم با چنین پارادوکسی مواجه بودهام و تجربهاش کردهام، تصمیم گرفتم که لینک یادداشت را در اینجا با شما به اشتراک بگذارم.
مشکل بسیاری از ما در انجام کارهای مختلف روزمره همچون شروع کسبوکاری جدید، مطالعه، ورزش و … نداشتن انگیزه و توان اولیه برای دستبهکار شدن است. اسکات یانگ معتقد است ما هرچقدر که سرمان شلوغتر باشد و کارهای مهمی در حال انجام دادن داشته باشیم، به تعویق انداختن برایمان به کاری سخت تبدیل خواهد شد و خیلی از کارهای مهم زندگیمان را که قبلاً توجه چندانی بهشان نداشتیم، به شکل جدیتری دنبال خواهیم کرد.
برای اثبات این موضوع مثالی را از زبان کال نیوپورت نقل میکند که در دانشگاه آن دانشجویانی که بچهدار شده بودند و مشغله فکری و دردسرهایشان بیشتر شده بود و زندگیشان سختتر، بااینوجود نسبت به قبل، دانشجویان بهتر و فعالتری شده بودند.
در واقع پارادوکس مدنظر اسکات یانگ این است که زندگی وقتی راحتتر میشود که سخت باشد. به این معنا که ما وقتی در حال انجامدادن کاری دشوار در زندگی هستیم، انرژی و انگیزهمان برای تلاش و پیش رفتن بیشتر میشود و این مسیر را راحتتر طی میکنیم.
برای مطالعه نسخه اصلی یادداشت روی لینک پایین کلیک کنید.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
اگر میخواهید رشد کنید، پس به ما قول بدهید!
بسیار جالب بود. یکی از ضعف های خودم رو پیدا کردم. روش سوم! برام جالب بود. چون به محض این که احساس می کنم در کار کم آوردم مشغول چیز دیگه ای میشم. البته فکر نمی کنم زیاد بد باشه، چون بعدش احساس آرامش بیشتری میکنم. مثلا یک آشپزی، یک رنگ آمیزی که فقط وقفه ای در کار ایجاد کنه تا ذهن شاید توانایی اش رو برای گره گشایی بدست بیاره.
ودرمورد پارادوکس، واقعا همینطوره. هر وقت شرایط سخت تر شد، من در کارم نتیجه ی بهتری گرفتم.
خوشحالم از اینکه مفید بوده.
افلاطون گفته ملالت، مادر همه نوآوریهاست.
در واقع درسته که انحراف از کاری که انجام میدین براتون آرامش میاره و به نظرتون خوبه ولی کسانی کارهای خلاقانه تاثیرگذار انجام دادن معمولا خودشون رو در هر شرایطی غرق کارشون کردن.
حتی خود مارک منسون میگه وقتی می خواسته کتاب آخرشو بنویسه، میرفته تو یه فضای کاری نزدیک خونشون و گوشیشو هم تو خونه جا میذاشته و قابلیت وارد شدن تو شبکههای اجتماعی لپتاپش رو هم مسدود میکرده و اینجوری کتابی رو نوشته که فروش خوبی داشته و استقبال زیادی ازش شد.
ممنون از پاسخ تون. پس این درس رو به آموخته هام اضافه می کنم. امیدوارم کتاب من هم تحفه ای درخور باشه.
خواهش میکنم،
امیدوارم کتابتون جزو موفقترین کتابها باشه.
موفق باشین.