همه دوست دارند به قولهایشان عمل کنند. اصلا رسیدن به موفقیت بدون عمل کردن به قولها چندان امکانپذیر نخواهد بود. افراد همیشه در حال قول دادن هستند، به خودشان، به دوستانشان، به همسرشان، به فرزندشان، به پدر و مادرشان، به رییسشان، به خدایشان. عادت قول دادن، عادت خوب و اثربخشی است به شرطی که بدانیم چطور و کجا قول بدهیم و عمل کردن به قولهایمان را هم بلد باشیم.
هیچ آدم عاقلی قول نمیدهد که فردا هوا خوب خواهد بود، هیچ وقت قول نمیدهد که هفته بعد مریض نخواهد بود، قول نمیدهد که کسی دیگری کاری را درست و به موقع انجام خواهد داد. قولهای اینچنینی معقول به نظر نمیرسند، چون ممکن است بدون اینکه آن فرد بخواهد و بتواند کاری بکند، هر کدام از این اتفاقات به هر حال رخ بدهند یا هیچوقت اتفاق نیفتند.
اما قول دادن برای انجام کارهایی که تماماً تحت کنترل و اختیار خودمان هستند، بهترین کار ممکن است. مخصوصاً کارهایی که باعث پیشروی ما در مسیر مورد علاقهمان خواهند شد.
ما هروقت قول میدهیم ذهنمان ناخودآگاه فعال میشود. ناخودآگاه هوشیارتر میشود و نسبت به آن کاری که باید صورت گیرد، متعهدتر میشود. ما قول میدهیم که هر روز وبلاگمان را بهروز کنیم، قول میدهیم تا سال آینده اولین کتابمان را منتشر کنیم، قول میدهیم هر روز پیادهروی کنیم، قول میدهیم هر روز یک ساعت مطالعه کنیم. همه اینها با خود تعهد به دنبال میآورند. اما قول دادن بدون تعهد باعث ناامیدی خودمان و دیگران خواهد شد.
قول دادنها میتوانند همچون قلابی برای ما عمل کنند، میتوانند ما را فعالتر و پرجنبوجوشتر نگه دارند.
شاید قول دادنها باعث رسیدن به مطلوبترین و ایدهآلترین خروجی نشوند، اما به قول ست گادین باعث خواهند شد فرایندها در جریان باشند و متوقف نشوند و مهم همین فرایندها هستند. در نهایت تکرار و مداومت در اجرای همین فرایندهاست که ما را به موفقیتهای بزرگ خواهد رساند. رشد و ترقی جز با اجرای دائمی فرایندهای مورد علاقهمان امکانپذیر نخواهد بود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: