زندگیهای مدرن امروزی سرشار از انتخابها و گزینههای عالی هستند، بهطوریکه چالش انسان امروزی نه انتخاب گزینههای بهتر که بیشتر انتخابِ بهاندازه از میان گزینههای خوب است. در جامعه مدرن امروزی آدمی بیشتر محتاج این است که بتواند میل سیریناپذیر خویش را در یک جنبه کنترل کند تا بتواند از سایر انتخابهای خوب که در جنبههای دیگر وجود دارد، بهره ببرد و از این طریق لذت خویش را از زندگی حداکثر سازد.
طبیعی است که شما از یک چیز خوب، بیشترین مقدار آن را خواستار باشید، اما این خواسته طبیعی انسان شاید ناشی از کمبودهای اجتنابناپذیر انسان غارنشین و یا قحطیهای عصر کشاورزی باشد. در جامعه امروزی خواستن بیشازحد یک چیز خوب به یک زندگی نهچندان خوشایند منجر خواهد شد.
یک اسلایس از کیک شکلاتی، دو اسلایس از کیک شکلاتی و در نهایت چندین اسلایس از کیک شکلاتی خوشمزه در دسترس شماست اما برخلاف انسانهای اولیه انتخاب بیش از یک اسلایس باعث کاهش میزان لذت نهایی و کم شدن گزینههای بعدی و البته افزایش مشکلات در آینده خواهد شد.
همین مشکل و شاید سختتر از آن در دنیای اطلاعات بر انتخابهای ما حاکم هست. سنکا در جایی گفته بود:
فراوانی کتابها باعث حواسپرتی میشود.
در دنیای دیجیتال این مشکل چندین برابر میشود. کافیست تصمیم بگیرید یک لپتاپ یا قهوهساز برای خودتان خریداری کنید و برای تحقیق در مورد مناسبترین نوع آن سری به اینترنت بزنید و مروری بر نقدهای ارائهشده بر محصولات و برندهای مختلف داشته باشید. آن موقع متوجه خواهید شد که انتخاب از میان چندین و چند برند و محصول خوب، به کاری تا بینهایت سخت و دشوار تبدیل میشود. این موضوع بهراحتی میتواند ما را گیج و آشفته کند.
البته که ما برای گرفتن یک تصمیم خوب، نیاز به اطلاعات داریم اما اطلاعات بیشازحد به سرریز اطلاعات (information overload) منجر خواهد شد که باعث پیچیدهتر شدن فرایند تصمیمگیری میشود.
اطلاعات اضافه میتواند باعث فشاری مضاعف بر فرایند گرفتن تصمیم شود؛ خواه این فرایند توسط یک فرد، گروه یا حتی یک سیستم کامپیوتری انجام گیرد، در هر صورت منجر به فلج تحلیلی (analysis paralysis) خواهد شد که بر این اساس فرایند تصمیمگیری دچار اختلال خواهد شد چون سیستم به خاطر اطلاعات بیش از حد نیازِ در دسترس دچار تجزیهوتحلیل فراتر از حد ظرفیت خویش شده و این اتفاق دلیل اصلی صرف وقت بیش از حد برای اخذ یک تصمیم ساده است.
همین فرایندها باعث طولانیتر شدن زمان انتخاب یک لپتاپ یا قهوهساز خواهد شد. حتی گاهی اوقات انتخاب رستوران مناسب برای یک قرار ساده دوستانه هم تبدیل به یک چالش جدی برای ذهن میشود.
افرادی هستند که مدتهای طولانی در یک شغل نامناسب ماندگار میشوند، صرفاً به این دلیل که در میان گزینههای خوب مردد ماندهاند و توان انتخاب بهترین گزینه از میان گزینههای خوب را ندارند.
به همین خاطر هست که گفته میشود: عالی دشمن خوب است. اگر ما در موقعیتهای مختلف منتظر بهترین تصمیم، یا بهترین انتخاب بمانیم، احتمالاً تا مدتهای نامعلوم منتظر آن انتخاب عالی خواهیم ماند و نخواهیم توانست کاری از پیش ببریم.
در واقع با هر تصمیمی که نمیگیریم، تصمیم میگیریم که فعلاً انتخابی نداشته باشیم. با این حساب شرایط حال حاضر را انتخاب میکنیم و همین انتخاب میتواند بدترین تصمیم ممکن باشد.
ازاینرو انسانها در بسیاری از موقعیتها و باوجود در اختیار داشتن انبوهی از گزینههای خوب، همچنان ناگزیر از انتخاب نهچندان خوشایند و در نهایت نارضایتیهای اجتنابناپذیر هستند.
در یادداشتهای بعدی بیشتر در این مورد خواهم نوشت.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | راهحلی برای غلبه بر مشکل تعلل در تصمیمگیری