کتاب‌های خوانده نشده و عدم قطعیت بیرونی

هر بار که کتابی جدید می‌خوانم، نکته‌ای جدید یاد می‌گیرم یا شناخت بیشتری از خودم و دنیای اطرافم پیدا می‌کنم، افسوس می‌خورم که ای کاش این کتاب را زودتر خوانده بودم، این نکات را زودتر یاد گرفته بودم و این شناخت را پیش‌تر به دست می‌آوردم تا اشتباهات و خامی‌های گذشته را در زندگی یا کارم مرتکب نمی‌شدم.

ما انسان‌ها همواره در حال غفلت کردن و اشتباه هستیم. البته این غفلت و اشتباه برای افراد با سطوح مختلف دانش و آگاهی، متفاوت است.

اما خطا در پیش‌بینی عدم قطعیت‌های بیرونی همواره وجود داشته و خواهد داشت. اینکه ما انسان‌ها نسبت به برنامه‌ریزی‌ها و پیش‌بینی‌های خودمان بیش از اندازه خوش‌بین هستیم و خیلی کم پیش می‌آید که وقایع و اتفاقات بر اساس این برنامه‌ها و پیش‌بینی‌ها جلو بروند، نشانگر این جهل و غفلت ماست.

برنامه‌ریزی برای نوشتن یک کتاب، برنامه‌ریزی برای اجرای یک پروژه، برنامه‌ریزی برای یک مسافرت، برنامه‌ریزی برای انجام یک کار بخصوص، همگی نمونه‌هایی از برنامه‌ریزی‌های ما انسان‌ها برای دستیابی به اهدافمان هستند که معمولاً خطاهای ریز و درشتی در این برنامه‌ریزی‌ها داریم که بعد از اینکه به هدف نرسیدیم و کار از کار گذشت، متوجه این نوع خطاها می‌شویم.

در واقع ما انسان‌ها بسیار کوته‌نظر هستیم که احتمال نمی‌دهیم رویدادها از برنامه‌ریزی ذهنی ما فراتر روند.

علاوه بر آن ما آن‌قدر بر مسائل و مشکلات درونی کارها و برنامه‌هایمان متمرکز می‌شویم که عدم قطعیت بیرونی را در نظر نمی‌گیریم که ناشی از همان کتاب‌های خوانده نشده، یادگیری‌های صورت نگرفته و عدم آشنایی کافی با دنیای اطراف خودمان است.

از طرفی این حذف ذهنی ریسک‌ها و اتفاقات پیش‌بینی نشده بیرونی کم و بیش مرتبط با تمرکز بر روی دانسته‌های حال حاضرمان هم هست.

مطالعه و یادگیری به مرور باعث رشد و توسعه مدل ذهنی ما خواهد شد و این رشد و توسعه به تدریج موجب خواهد شد که آگاهی بیشتری نسبت به مسائل و اتفاقات دوروبر خودمان داشته باشیم و در نهایت با خطای کمتر و واقع بینی بیشتری بتوانیم با نگاه به آینده برای کارها و پروژه‌هایمان برنامه‌ریزی کنیم و تأثیر عدم قطعیت‌های بیرونی را بر برنامه‌هایمان به حداقل برسانیم.

تصمیم گرفته‌ام هر وقت در زندگی‌ام اطمینان بالایی نسبت به برنامه‌ریزی‌های انجام شده و انجام به موقع آنها داشتم، حجم کتاب‌های خوانده نشده و موضوعاتی را که یاد نگرفته‌ام و آگاهی کافی نسبت به آنها ندارم، به خودم یادآوری کنم و بر قطعیت و دقت بالای این برنامه‌ها اصرار نکنم.

 

عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

لحظات گذرا و زندگی در اکنون | توصیه‌ای از مارکوس اورلیوس

زندگی پر از درد یا پر از دل‌خوشی؟

چرا در مورد مشکلات و مسائل روزمره نمی‌نویسم؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

7 دیدگاه

  1. با تشکر از پست های خوبتون که در این چند روز و به صورت منظم قرار میدهید .

    در شرکت همکاری داریم که موقع پیش بینی و تخمین زمان برای انجام پروژه ، اغلب دچار مشکل میشه ، راه حل شما برای تقویت میزان قدرت پیش بینی در انجام پروژه های کاری چیست؟

    1. زنده باد بهزاد عزیز،
      بهزاد جان با توجه به اونچه که نسیم طالب گفته به نظرم بهترین راهکار، کسب دانش و تجربه هست که اولی با مطالعه و تحقیق و دومی هم با آزمون و خطا و اجرای پروژه‌های مختلف قابل دستیابی هست.
      البته شاید افراد متخصص در این زمینه نظرات تخصصی‌تری هم داشته باشند ولی گفته من صرفا یک نظر عمومی و غیرتخصصی هست.
      موفق باشی.

  2. سلام جناب قربانی.
    یادم میاد چند ماه پیش یک برنامه برای کتابخوانی ریخته بودم. به نظرم درست و حسابی ترین برنامه ی زندگیم بود. اما بعد از چند وقت متوقفش کردم. حس جبر مطالعه از یک طرف و رباتیک شدن زندگی مطالعاتی ام باعث شده بود حس کنم مطالعه کردن به جای آموزش و توسعه تبدیل به یک عادت محض شده برای همین گذاشتمش کنار.
    فکر نکردن به کاری که قرار انجام بدیم شاید باعث میشه بعد ها به راه غلط کردن بیفتیم.

    1. محمد عزیز،
      به نظرم باید کتابهایی انتخاب و مطالعه بشن که در ما عطش خواندن و ادامه دادن رو به وجود بیارن.
      یعنی اینکه اونقدر مطالعه اون کتابها برای ما لذتبخش باشه که این کار نه به عنوان برنامه در زندگی ما بلکه به عنوان یک کار تفریحی و خوشایند جا بیفته.
      من خودم چندین کتاب در کتابخانه‌ام دارم که بعد از مطالعه چند صفحه ابتدایی به دلیل خوشایند و لذتبخش نبودن مطالعه‌ش و یا این احساس که به درد من نمی‌خوره کنار گذاشتمشون.
      به نظرم اگر چنین روندی رو در پیش بگیری،
      مطالعه برات دوست‌داشتنی‌تر شده و به یک عادت در میان کارهای روزانه‌ت تبدیل خواهد شد.
      البته نیازی هم نیست که از همون روز اول با یک ساعت مطالعه شروع کنی،
      بهتره روزهای اول زمان و تعداد صفحات کمتری رو در نظر بگیری و به مرور بیشترش کنی.
      به مرور که با علایق و ترجیحات اصلی مطالعاتی خودت آشنا بشی، این کار خیلی هدفمندتر خواهد شد.
      اگه دوست داشتی باز هم از تجربه مطالعه‌هات برام بنویس.
      موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *