برخی افراد به شغل خودشان بهعنوان مبنا و اساس هویت فردی خویش نگاه میکنند و آن را همچون شناسنامه شخصیتشان در نظر میگیرند. ازاینرو تلاش میکنند آن شغل از هر لحاظ مطابق میل و آرزویشان باشد. در سمت دیگر طیف هم افرادی هستند که شغل را صرفاً ابزاری برای کسب درآمد میدانند و چندان برایشان اهمیتی ندارد که آن شغل مورد علاقه و خوشایندشان باشد یا نه.
مسئله این است که حالت ایدهآل برای یک شخص عادی در کجای این طیف قرار دارد و بر این اساس بهتر است ما چه نوع نگاهی به شغل خودمان داشته باشیم؟ دن اریلی به پرسش یکی از مخاطبان خود در این خصوص پاسخ داده است.
پرسش
دن عزیز،
من در یک خانواده کارگری بزرگ شدهام و در شغلم همواره روند رو به رشدی داشتهام؛ اما اخیراً احساس میکنم که شغلم برایم بیمعنا شده. آیا باید به شغلم صرفاً بهعنوان ابزاری برای کسب درآمد با هدف زنده ماندن نگاه کنم؟ یا بهتر است به دنبال شغلی باشم که بهعنوان بخشی از هویتم در آن احساس غرور کنم؟
پاسخ
تحقیقات بهوضوح نشانگر این موضوع هستند که یافتن معنا در شغل برای شادمانی ضروری هست. درعینحال، اگر هویت شما بیش از اندازه وابسته به کارتان باشد، این موضوع میتواند شما را در مقابل استرسهای ناشی از آن آسیبپذیرتر کند. یک مطالعه که در سال ۱۹۹۵ توسط Michael R. Frone، Marcia Russell و M. Lynne Cooper انجام شده، نشانگر این بوده که افرادی که هویتشان را به شدت با شغلشان مرتبط میدانستهاند، در مقایسه با کسانی که به شغلشان نگاهی عادی و مستقل داشتهاند، در مقابل عوامل استرسزای شغلی حساسیت بیشتری داشتهاند.
در حالت ایدهآل تو باید به دنبال شغلی باشی که باعث ایجاد حسی از غرور و معنا در تو میشود، اما باید به یاد داشته باشی که یک شغل هویت تو را تعریف نمیکند و مسائل و موضوعات مشابه و با اهمیت بیشتری وجود دارند که میتوانند در شکلگیری هویت تو تاثیرگذار باشند.
میتوانید روی این لینک بزنید و وارد کانال تلگرامی یادداشتها شوید
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | دیگران چقدر از ما خوششان میآید؟
سؤال از دن اریلی | آیا نقد عملکرد دیگران فایدهای هم برایمان دارد؟
سؤال از دن اریلی | در مورد آسان گرفتن کارها و غلبه بر کمالگرایی