گاهی اوقات در ارتباطات ما با متخصصین یک حوزه یا ارتباط ما بهعنوان یک فرد متخصص با افراد دیگر، پیش میآید که سخنان تخصصیای مطرح شود و افراد عادی آن را متوجه نشوند. درحالیکه طرف متخصص این پیشفرض را دارد که اصولاً این سخنان بایستی بهراحتی فهمیده و درک شوند؛ اما مشکل از کجاست؟ مشکل اصلی برمیگردد به سوگیری نفرین دانش یا نفرین آگاهی (The curse of knowledge).
یکی از مخاطبان دن اریلی از او سؤالی در این مورد پرسیده است.
پرسش
دن عزیز،
اخیراً در یک سخنرانی در یکی از دانشگاههای معروف شرکت کردم و از ناتوانی فرد سخنران در برقراری ارتباط حتی در پایهایترین موضوعات زمینه تخصصی خودش با دیگران و انتقال مفاهیم، حسابی حیرتزده و گیج شدم. چطور یک فرد متخصص شناختهشده میتواند در تشریح ایدههای خودش به دیگران اینقدر ضعیف عمل کند؟ آیا این یکی از پیشنیازهای استخدام در دانشگاه بهعنوان هیئت علمی است؟
پاسخ
یک بازی وجود دارد که گاهی اوقات من سر کلاس با دانشجویان بازی میکنم. از برخی دانشجویان میخواهم به یک موسیقی فکر کنند و آن را به کسی اعلام نکنند. بعد، از آنان میخواهم پیشبینی کنند که چند درصد از دانشجویان حاضر در اتاق با شنیدن ضرباهنگ موسیقی که توسط انگشتانشان نواخته خواهد شد، میتوانند نام آن آهنگ را بهدرستی حدس بزنند. پیشبینیای که آنان میکنند معمولاً این است که نصف دانشجویان میتوانند اسم آهنگ را بهدرستی حدس بزنند.
بعد از سایر دانشجویان میخواهم به صدای نواخته شدن آهنگ با انگشتان دست آن دانشجو گوش کنند و اسمش را حدس بزنند. تقریباً هیچکس نمیتواند اسم آهنگ را بهدرستی حدس بزند.
نکته این است که وقتی ما چیزی را میدانیم و بهخوبی بر آن تسلط داریم (برای مثال آهنگی که برای نواختن انتخاب کردهایم)، برایمان سخت است که فاصله میان دانش خودمان با دانش دیگران را درک کنیم. یک سوگیری که نفرین دانش یا نفرین آگاهی نامیده میشود.
همه ما دچار این سوگیری هستیم؛ اما این مشکل برای اساتید دانشگاه شدیدتر است. چرا؟ چون اساتید دانشگاه سالها به شکلی جزئی و موشکافانه در مورد یک موضوع و پیچیدگیهای آن مطالعه و تحقیق میکنند و وقتیکه به یکی از متخصصان آن حوزه در دنیا تبدیل میشوند، تمام مسائل و موضوعات مربوط به آن زمینه برایشان ساده و واضح به نظر میرسد؛ و به خاطر داشتن سوگیری نفرین دانش فرض میکنند موضوع برای دیگران هم بهسادگی قابلدرک و فهم است.
بنابراین دشواریای که تو تجربه کردی، در حقیقت یکی از ویژگیهای حرفهای بودن در زمینهای مشخص هست.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | تغییر شغل بدهم یا نه؟
حسین عزیز، روش من برای خواندن چنین سوال و جواب های زیبایی از دن اریلی این است که:
اول روی سوال را میخوانم و چند دقیقه بهش فکر میکنم و سعی میکنم با تجربیات و آموخته های خودم بهش جواب بدم.
خب قاعدتا اینجا شاید جواب درست و غلطی نداریم اما میتونیم پختگی جواب هامون رو با مقایسه با جواب دن اریلی مشخص کنیم. به عنوان یک معیار.
گفتم اینجا بنویسم تا با وقفه بین خوندن چنین متن هایی، بتونیم از زیبایی جواب دن اریلی بهره بیشتری ببریم.
به نظرم روش جالب و اثربخشی هستش. با این روش میشه به مرور مدل ذهنی خودمون و طرز تفکرمون رو هر چه بیشتر به سمت مدل ذهنی و طرز تفکر دن اریلی ببریم و طبیعتا از این مهارت تو زندگیمون استفاده کنیم.
خیلی ممنون که تجربهت رو با ما به اشتراک گذاشتی، سعی میکنم از این به بعد من هم همین روش رو در پیش بگیرم.