خودت را بشناس؛ این جملهای است که بر سردر معبد دلفی حک شده. توصیهای که شاید علیرغم قدمت بسیار آن، این روزها خیلی چالشبرانگیزتر و دشوارتر از زمانی باشد که بر روی آن سنگ حکاکی شد. به نظر میرسد قبلاً رسیدن به نقطه شناخت خود یک فضیلت به حساب میآمد که هر کسی را رغبت رسیدن به آن نبود اما امروز برای داشتن آرامش اولیه در زندگی ناگزیر از رسیدن به نقطه شناخت خود هستیم.
انتخابهای بیشماری که در جنبههای مختلف زندگی با آن مواجهیم در طول تاریخ و تا به حال بیسابقه بوده. آزادی فردی و انتخابهای جذاب یکسان در برابر ما به حدی زیاد شدهاند که جز تضعیف عزم ما در پایبند ماندن به یک هدف و به یک مسیر و کاستن از قطعیت انتخابهایمان، نتیجهای در پی نداشته.
به نظر میرسد انسان امروزی برخلاف آنچه تصور میشود و برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ و داشتن زندگی آرام، به مرور در حسرت محدودیتهای انسان قدیمی و انعطافناپذیر بودن قوانین زندگی خواهد ماند. چون داشتن تمرکز و تعهد به هدفی خاص و پایبندی به قوانین بازی که لازمه رسیدن به قلههای موفقیت و داشتن زندگیای آرام هست، با وجود گستردگی امکانات و انتخابهای زندگی امروزی هر روز دشوارتر از روز قبل میشود.
شاید انسان امروزی در اعماق وجود خود در آرزوی این باشد که ای کاش حداقل برای دقایقی از روز هم که شده نه اینترنتی روی این کره خاکی بود و نه شبکههای اجتماعی و نه این همه امکانات و سرگرمیهای رنگارنگ تا شاید میتوانست به لذت سرشار در دست گرفتن کتاب و فهم عمیق آنچه در کتاب گفته شده، نایل آید.
اما شاید تنها راه باقیمانده در پیش پای انسان در روزگار مدرن چیزی نباشد جز آنچه بر سردر معبد دلفی حک شده و آن هم شناخت خود است برای غلبه بر تعارض درونی که نتیجه کشمکش مطالبات درونی ماست.
ما برای حذف بسیاری از تمایلات و تعداد زیادی از اهداف ناسازگار و در نهایت رسیدن به آرامش در زندگی ناگزیر از این هستیم که اول خود را بشناسیم و بعد هم سلسله مراتب ارزشها و آرمانهای شخصیمان را، تا در نهایت بیشترین تمرکز و انرژی و توان را صرف آن گزینهای کنیم که بالاترین اولویت را دارد. در غیر این صورت هیچ راه فراری از تعارضات درونی زندگی امروزی و آسودگی از اضطراب از دست دادن گزینههای و امتیازات دیگر وجود نخواهد داشت.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: