فعالیتهای روزانه میتوانند دو نوع شادمانی و احساس رضایت در ما پدید آورند. برخی فعالیتها باعث شادی و خوشحالی کوتاهمدت و گذرا میشوند همچون تماشای یک فیلم سینمایی، گوشدادن به یک موسیقی یا خوردن یک غذای خوشمزه. برخی دیگر هم باعث ایجاد یک حس شادمانی و رضایت بلندمدت در ما میشوند و معنای عمیقی به زندگی ما میبخشند. همچون مشارکت در امور خیریه، راهاندازی کسبوکار و یا خلق یک اثر هنری.
یکی از مخاطبان دن اریلی از او در مورد این دو نوع شادمانی و بهترین روش تخصیص فعالیتهای روزانه به هر یک از این شادمانیها پرسیده است.
پرسش
دن عزیز،
چرا چیزهایی که باعث خوشحالی من میشوند – همچون تماشای بسکتبال – احساس رضایت دائمی در من ایجاد نمیکنند، درحالیکه کارهایی هم که عمیقاً حس معنادار بودن در من به وجود میآورند – همچون شغلم و نوشتن کتاب – شادمانی روزانه چندانی در من به وجود نمیآورند؟ من چطور باید زمانهای روزانه خودم را بین چیزهایی که من را خوشحال میکنند و چیزهایی که حس معنا در من به وجود میآورند، تقسیم کنم؟
پاسخ
شادمانی دو نوع است. نوع اول، نوع ساده آن است، وقتی از فعالیتهایی همچون ورزشکردن، خوردن غذای خوب و … لذت آنی به دست میآوری. وقتی به این چیزها فکر میکنی، مشکلی نداری که بگویی: «این یک بعدازظهر خوب بود و من شادمان هستم.»
نوع دوم شادمانی پیچیدهتر و دستنیافتنیتر است. این نوع شادمانی از یک احساس رضایت حاصل میشود که ممکن است ارتباطی با شادمانی روزانه نداشته باشد اما میزان خوشایند بودن آن بلندمدتتر است. ما چنین احساسی را از کارهایی همچون مشارکت در مسابقه دوی ماراتون، راهاندازی یک کسبوکار جدید، تظاهرات برای یک هدف بزرگ و … به دست میآوریم.
یک مسابقه دوی ماراتون را در نظر بگیرید. فردی که هیچ آشناییای با مسابقه دوی ماراتون ندارد، نمیداند در آنجا چه خبر است و برای اولین بار است که این مسابقه را تماشا میکند، ممکن است بگوید: «این افراد درحالیکه دیگران تماشایشان میکنند، دارند شکنجه میشوند. احتمالاً جرمی مرتکب شدهاند و این جریمه آنهاست.» اما ما میدانیم آنجا چه خبر است. حتی اگر لحظات سخت و دردناکی را در هنگام مسابقه تجربه کنیم، تجربه کلی ما میتواند یک احساس شادمانی بلندمدتتری به ما بدهد که ریشه در یک احساس موفقیت، معنا و دستاورد بزرگ دارد.
روانشناس اجتماعی، روی باومیستر و همکارانش میان شادمانی و معنا تمایز قائل هستند. آنها اولی را برآورده شدن نیازها و خواستههای حال حاضر و همین الان میدانند، و دومی را فکرکردن به فراتر از حال حاضر برای بیان عمیقترین ارزشها و احساسات. جای تعجب ندارد که تحقیقات آنان نشانگر آن است که دنبالکردن معنا اغلب با کاهش میزان استرس و اضطراب همراه است.
پس در سادهترین حالت دنبالکردن نوع اول شادمانی روش خوبی برای زندگی نیست؛ بلکه ما باید تلاش کنیم هر چه بیشتر نوع دوم شادمانی را وارد زندگی خودمان بکنیم، حتی اگر این کار خوشحالی روزانه چندانی برایمان به همراه نداشته باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | تأثیر پول بر میزان شادمانی ما
سؤال از دن اریلی | راهکاری برای مقاومت در برابر وسوسهها
سؤال از دن اریلی | چگونه بر کمبود انگیزه در پیگیری اهداف بلندمدت غلبه کنیم؟