یکی از مخاطبان دن اریلی از او در مورد دلیل طرح انواع ناله ها و شکایت ها توسط دوستانش در هنگام ملاقات با او پرسیده است. اینکه اصلاً مزایای ناله و شکایت برای افراد چیست که اینقدر در معاشرتهای دوستانه این کار را انجام میدهند و همهاش اصرار دارند که از بدبختیها و مصائب زندگی خودشان به دوستان و اطرافیان خود بگویند.
پرسش
دن عزیز،
من اخیراً با یک دوست قدیمی ملاقات کردم که مدت زیادی بود همدیگر را ندیده بودیم. مشتاقانه منتظر خوردن یک ناهار با او بودم، اما در هنگام خداحافظی خیلی ناراحت و ناامید شدم. تمام چیزی که او در این دو ساعت انجام داد، صرفاً ناله و گله بود – بیشتر از شوهرش، و کمی شکوه از بچههایش. این یک قرار ناخوشایند و ناراحتکننده بود و من بعد از آن احساس بدی در مورد او، خودم و زمانی که باهم سپری کرده بودیم، داشتم. چرا مردم اینهمه ناله میکنند؟ آیا او واقعاً فکر میکرد این نوع سپری کردن وقت، بهترین روش برای صرف زمان با یک دوست قدیمی است؟
پاسخ
مردم به دلایل مختلفی ناله و گله میکنند و این روشی جذاب و مفید برای یافتن انگیزههای دوستانمان از ناله و گله است. دلیل اصلی میتواند این باشد که بدبختی اغلب باعث میشود ما با دیگران احساس نزدیکی و صمیمیت بکنیم. تصور کن دوستی را ملاقات میکنی و به او میگویی که شب گذشته چقدر با همسر و بچههایت مشکل داشتی یا به همان اندازه از جزئیات شگفتانگیز بودن خانوادهات و اینکه دیروز چقدر از اینکه در کنار خانوادهات بودی احساس خوشبختی میکردی. در کدام حالت دوستتان بیشتر شما را دوست خواهد داشت؟ در کدام حالت دوستتان بیشتر تجربیاتش را با شما به اشتراک خواهد گذاشت؟ در کدام حالت در انتهای ملاقات احساس نزدیکی بیشتری با دوستت میکنی؟ من حاضرم شرط ببندم که در حالتی که ناله و گلایه مطرح میشود، میزان صمیمت، دوستی و احساس نزدیکی بیشتر خواهد بود.
دلیل مهم دیگر برای طرح مشکلات و گلایه از زندگی شخصی این است که ما همواره به دنبال اطمینان و امیدواری بیشتر هستیم. اطمینان و امید حاصل از تأیید دوستمان مبنی بر اینکه همهچیز عادی است و هر آنچه ما تجربه میکنیم، بخشی از زندگی است. در واقع، آنچه ما اغلب به آن امیدوار هستیم، این است که فرد مقابل داستانهای وحشتناکتر خود را با ما به اشتراک خواهد گذاشت که تجارب ما در مقایسه با آنها چیزی نیست و این باعث میشود ما احساس خیلی بهتری داشته باشیم.
حالا اجازه بده به مورد دوست تو برگردیم و ببینیم چرا او اینقدر در حال گله و شکایت بود. اگر او در پی این بود که از طریق تعریف بدبختیهای خودش با تو ارتباط قویتری برقرار کند، احتمالاً این کار تلاشی در جهت تقویت ارتباط اجتماعیاش با تو بوده است. شاید تو بتوانی او را از این بابت مطمئن سازی که ارتباط تو با او به اندازه کافی قوی هست و نیازی به تلاش بیشتر برای تقویت ارتباطات نیست. از طرف دیگر اگر دوست تو به دنبال پشتیبانی احساسی بود، شاید تو باید چیزی مثل این بگویی: «تو فکر میکنی که همسرت یک فرد غیرقابل تحمل است؟ بذار من در مورد همسر خودم بگم تا بدونی غیرقابل تحمل یعنی چی؟» بنابراین باید در او این اطمینان خاطر را به وجود آوری که زندگیاش واقعاً بیش از آنچه فکر میکند طبیعی و نرمال است.
افزون بر همه اینها، ناله و شکایت میتواند خیلی مفید باشد. دفعه بعدی که یک دوست شروع به گله و شکوه کرد، سعی کن دلیل آن را پیدا کنی و بعد تلاش کن تا از آن استفاده مفید به عمل آوری.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | تاثیر مبالغه در تعریف خاطرات و تجربیات
سؤال از دن اریلی | امتحان کردن گزینه های جدید
سؤال از دن اریلی | تأثیر داشتن ماشین گرانقیمت بر اعتبار فرد در شغلش