دلبستگی به سرمایه گذاری های انجام شده

ما آدم‌ها معمولاً در مقابل دست کشیدن از سرمایه گذاری های قبلی که اکنون پی به اشتباه بودن آنها برده‌ایم، مقاومت شدیدی از خودمان نشان می‌دهیم. این کار برایمان خیلی سخت است که راهی را که رفته‌ایم بازگردیم، حتی اگر بفهمیم آن راه اشتباه بوده است.

سرمایه گذاری های این‌چنینی لزوما به صورت مالی نیستند بلکه امکان دارد به شکل عاطفی، زمانی و یا صرف هر نوع دیگری از منابعمان صورت گرفته باشند.

کسی که چند ده صفحه از یک کتاب را خوانده و متوجه شده که محتوای این کتاب برایش مفید نیست و به دردش نخواهد خورد؛ با این وجود همچنان زمان و توجه خود را صرف مطالعه ادامه کتاب می‌کند تا به ظن خود از این طریق مانع از هدر رفتن هزینه مالی صورت گرفته برای خرید کتاب شود.

فردی که مدت طولانی با یک نفر رابطه عاطفی داشته و هزینه‌های مختلفی را در این مدت متحمل شده، اکنون که متوجه شده هیچ تفاهم و تناسبی بین خواسته‌ها و روحیات او و فرد مقابلش وجود ندارد، جرئت و توان رها کردن رابطه را ندارد و روز به روز بر میزان هزینهٔ پرداخت شده توسط او افزوده می‌شود.

کارمندی که چند سالی در جایی مشغول به کار بوده و اکنون متوجه شده این شغل نه آینده‌ای دارد و نه تأثیر مثبتی در رسیدن به اهدافش خواهد داشت؛ ولی نمی‌تواند چند سال سابقه خود را رها کند و شغلش را تغییر دهد و او همچنان به این مسیر اشتباه ادامه می‌دهد.

مدیری که پروژه‌ای را شروع و میلیون‌ها تومان در آن سرمایه‌گذاری کرده است، بعد از اینکه متوجه می‌شود مسیری که آمده اشتباه بوده و این پروژه بازدهی و بازگشت سرمایه مورد انتظار را نخواهد داشت، همچنان به مسیر خود ادامه می‌دهد و هزینه بیشتری را به سازمان تحمیل می‌کند.

مثال‌هایی از این دست بسیارند و در هر زمینه‌ای می‌توان نمونه‌های متعددی از این دشت اشتباهات و خطاها را یافت.

مشکل اصلی کجاست؟

به نظر می‌رسد اصلی‌ترین مشکل همان سرمایه‌ای است که تا کنون صرف طی کردن مسیر تا این نقطه شده.

اما اگر مشکل هزینه باشد، ادامه دادن مسیر اشتباه هزینه‌های بیشتری را بر ما تحمیل خواهد کرد و تنها تفاوت این خواهد بود که ما قبلاً نمی‌دانستیم به اشتباه در حال هزینه کردن هستیم ولی بعد از این از روی آگاهی این کار را انجام خواهیم داد.

بنابراین ریشه این معضل را باید در جایی دیگر جست.

دلیل اول

اولین دلیل این تصمیم نادرست آنجاست که احتمال می‌دهیم شاید در ادامه مسیر اتفاقی پیش بینی نشده و معجزه‌ای عجیب رخ دهد و شرایط عوض شود.

این دیدگاه بیش از آنکه متکی بر واقع بینی باشد، بر اساس توهمات و آمال و آرزوها شکل گرفته است.

البته با وجود اینکه همه ما این موضوع را متوجه می‌شویم، همچنان به امدادهای غیبی اعتقاد زیادی داریم و از همین رو هر روز بیشتر از روز قبل متضرر می‌شویم و در باتلاق هزینه‌های اشتباه فرو می‌رویم.

در واقع ما می‌ترسیم بعدها از این بابت که مسیر را ادامه نداده‌ایم، پشیمان شویم.

دلیل دوم

دلیل دوم پافشاری بر هزینه‌های اشتباه، ناشی از ابهام ما در خصوص کفایت اطلاعات و آگاهی خودمان هست.

در اینجا هم بیشتر از اینکه واقع بینانه به مشکل بنگریم، با این امید و آرزو که شاید ما نگاه درست به مسئله نداریم، دوست داریم و امیدواریم تخمین‌ها و برآوردها و اطلاعات در دسترس ما مشکل دار و ناقص باشند و برخلاف آنچه فکر می‌کنیم در حال پیمودن مسیری درست باشیم.

با این آرزوها هر روز بیشتر هزینه می‌کنیم و ضرر بیشتری بر دوش می‌کشیم.

دلیل سوم

اما مشکل سوم که به نظرم مشکل اصلی هم هست، غرور بی‌جای ماست. ما از اینکه پیش دیگران سنگ روی یخ شویم و اعتبارمان را از دست بدهیم، حاضر به رها کردن مسیر اشتباه خودمان نیستیم.

ما حاضریم ضررهای متعددی را متحمل شویم ولی به اشتباه خودمان اعتراف نکنیم.

این غرور و ترس از اعتراف به اشتباه، بسیاری از افراد را در زندگی به سمت تباهی و سقوط کشانده است.

ما حتی گاهی اوقات حاضریم از منابع و جیب دیگران هزینه کنیم تا به همه ثابت شود که اشتباه نمی‌کرده‌ایم و در تمام مدت در حال انجام کار درست و طی مسیر صحیح بوده‌ایم.

سه دلیل عنوان شده به وضوح نشانگر این موضوع هستند که ادامه دادن به مسیر اشتباه به هیچ وجه توجیه منطقی و عقلانی ندارد و بهتر است با واقع بینی سعی کنیم از بروز چنین خطاها و اشتباهاتی در زندگی و متحمل شدن هزینه‌های زائد و نادرست پرهیز کنیم که در این صورت خواهیم توانست زودتر دست به اصلاح مسیر زده و سریع‌تر به موفقیت‌ها و اهداف خودمان دست یابیم.

فقط کافیست بپذیریم که نه معجزه‌ای رخ خواهد داد و نه اطلاعات عجیب و غریب جدیدی قرار است به دستمان برسد. در نهایت اینکه حفظ غرور کاذب هم ممکن است ما را به سمت پرتگاه‌های خطرناکی در زندگی‌مان هدایت کند. 

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

بودجه محدود توجه و تمرکز ما

بهترین روش اصلاح رفتارها و ترک عادتهای بد

فردیت گمشده و توقف رشد شخصیتی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

4 دیدگاه

  1. درود حسین عزیز کاملا با موضوعی که مطرح کردی موافقم

    فقط فکر میکنم پذیرش و آگاهی از این موضوع نیاز به یک تفکر منسجم و غربال شده داره که به مرور زمان و با تجربه بدست میاد منظورم اینه که ما در حین اینکه به این موضوع اعتقاد داریم اما در عمل فرسنگ ها تا اجراش توی زندگی فاصله داریم یعنی در عمل همچنان(خودآگاه یا ناخودآگاه) به اون مسیر اشتباه ادامه میدیم … فکر میکنم باید توی زندگیمون یکم جسورتر و با اعتماد بنفس تر بشیم تا مسیرای اشتباه رو بدون درنگ و تعارف کنار بگذاریم …

    عالی و سپاس

    1. سلام یعقوب‌جان،
      البته که نداشتن جسارت و اعتماد به نفس هم مربوط به عامل سومی هست که توضیح دادم. یعنی اینکه حفظ غرور در هر شرایطی ناشی از نداشتن جسارت و اعتماد به نفس هست.،
      همونطور که گفتم اگه بشه به اون سه تا عامل غلبه بشه و ما بدونیم که هیچ معجزه‌ای در کار نخواهد بود و شرایط تغییر جدی نخواهد کرد و حاضر باشیم انتخاب مسیر درست رو به حفظ غرورمون ترجیح بدیم، در این صورت خواهیم تونست از مسیر اشتباه برگشته و گام در مسیر درست بذاریم.
      موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *