همانطور که قبلاً هم گفتهام این روزها در حال مطالعه کتاب قوی سیاه از نسیم نیکولاس طالب هستم که مفاهیم عمیق، آموزنده و جالبی در آن مطرح شده است.
ما انسانها آنقدرها که خودمان تصور میکنیم، به موضوعات و مسائل آگاهی و آشنایی نداریم و صرفاً در حال ساختن روایتها و داستانها از رویدادهای دوروبرمان هستیم تا بر این اساس بتوانیم وقایع آینده را پیشبینی کنیم.
نسیم طالب معتقد است هر چقدر که علم و دانش ما بیشتر باشد داستانها و توجیهها منطقیتر به نظر میرسند و پیشبینیها باورپذیرتر.
او این روند را آفت یادگیری نامیده و مصداقی جالب از آن را روایت کرده که به نظرم بی شباهت به شرایط امروز کشور ما نیست:
من از نزدیک پدربزرگم را که ابتدا وزیر دفاع، سپس وزیر داخلی و پس از آن جانشین نخستوزیر در روزهای اول جنگ (جنگ داخلی لبنان که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ طول کشید) بود، قبل از اینکه نقش خود را از دست بدهد، زیر نظر داشتم. علیرغم پستی که داشت، او بیشتر از رانندهاش میخائیل اطلاع نداشت که قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ اما برعکس پدربزرگم، میخائیل دائم تکرار میکرد که «خدا میدونه»، و درک بیشتر حوادث را به بالاتر از خود واگذار میکرد. من متوجه شدم که افراد آگاه و باهوش به هیچ عنوان بیشتر از رانندههای تاکسی توانایی پیشگویی نداشتند، اما یک تفاوت عمده میان آنها بود. رانندههای تاکسی اعتقاد نداشتند که به اندازه افراد تحصیل کرده میفهمند. واقعاً هم آنها متخصص نبودند و این را میدانستند. هیچ کسی هیچ چیز نمیدانست، ولی متفکران نخبه فکر میکردند بیشتر از دیگران میدانند، چون آنها متفکر نخبه بودند و اگر شما عضوی از نخبگان باشید به طور خودکار باید بیشتر از دیگران بدانید.
این تنها مربوط به دانش نیست بلکه ارزش اطلاعات هم نامعلوم است. من متوجه شدم که تقریباً همه از وقایعی که در حال رخ دادن است کمترین جزئیات را میدانند. تشابه بین روزنامهها به حدی بود که هر چقدر بیشتر روزنامه میخواندید اطلاعات کمتری کسب میکردید، با این وجود همه اشتیاق داشتند که با خواندن هر روزنامهای که از زیر چاپ در میآمد بیشتر با حقایق روزمره آشنا شوند و همه ایستگاههای رادیویی را گوش کنند تا پاسخ خوبی در مورد آنچه که در حال وقوع است دریافت کنند. آنها فکر میکردند حقیقت با آگهی بعدی بر آنها آشکار خواهد شد. مردم دائرهالمعارف این شده بودند که چه کسی با چه کسی ملاقات کرد، کدام سیاستمدار چه گفت، و کدام سیاستمدار دیگر چگونه با او برخورد کرد (و آیا او دوستانهتر از همیشه رفتار کرد؟). با این وجود اینها همه بیهوده بود.
شما هم اگر این روزها به دنبال آگاهی از وضعیت خاورمیانه و کشورمان هستید، به نظرم توصیههای نسیم نیکولاس طالب را جدی بگیرید و سعی کنید بیش از این زمان و سایر منابع خودتان را برای آگاهی از معتبرترین پیشبینیها و اطلاع از آخرین اخبار هدر ندهید که طبیعتاً هیچ چیز به درد بخوری در مورد آینده و اتفاقاتی که رخ خواهد داد، نصیبتان نخواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را بخوانید:
سلام حسین جان،
متاسفانه بخش بزرگی از وقت خود را روزانه به خواندن اخبار اختصاص می دادم. اگرچه سودی هم نداشتو تغییری هم در اوضاعم ایجاد نکرد. سعی کردم بخشی از این کانال های خبری را حذف کنم و با خواندن ابن مطلب مصمم تر شدم.
البته به خواندن کتاب قوی سیاه هم مشتاق تر شدم.
سلام ایمان عزیز،
من خیلی وقته پیگیری اخبار رو از روال کارهای روزانهم حذف کردم و نتایج عالی و شگفتانگیزی گرفتم. به طوری که دیگه هیچ وقت قصد ندارم تحت هیچ شرایطی پیگیر اخبار و مطالب زرد سایتها و سایر رسانهها باشم.
کتاب قوی سیاه رو هم حتما سعی کن بخونی.
الان ترجمههای متعددی از اون تو بازار موجود هست.
سعی کن قبل از خرید حتما چند صفحه از اون ترجمه رو مرور کنی تا با ترجمهش راحت باشی و از خوندنش لذت ببری.
موفق باشی.