توهم فهم گذشته

نسیم نیکلاس طالب در کتاب قوی سیاه خود به مغالطه روایت اشاره می‌کند و در این مورد توضیح می‌دهد که روایت ناقص از گذشته چطور نگاه ما به دنیا و انتظارات ما از آینده را شکل می‌دهد. در واقع مغالطه روایت در اثر تلاش ما برای فهم دنیا و اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و روایت داستان در مورد آن‌ها، باعث به وجود آمدن توهم فهم گذشته می‌شود.

برای مثال داستان شکل‌گیری شرکت‌های بزرگ و موفقی همچون گوگل، فیسبوک یا آمازون را در نظر بگیرید. جوانانی که در دوران دانشجویی یا بعد از فارغ‌التحصیلی ایده‌ای به ذهنشان رسیده و بعد، آن ایده منتهی به یک تحول بزرگ در سطح جهانی شده و در نهایت شرکتی کوچک و گمنام به مرور تبدیل به شرکتی ثروتمند، موفق و تأثیرگذار شده است.

این نوع داستان‌ها عموماً داستان‌هایی شیرین هستند و گوش دادن به آنها باعث افزایش انگیزه و امید در ما برای دست به کار شدن و تلاش می‌شود. هر کدام از ما بعد از اینکه این نوع داستانها را می‌شنویم، احساس می‌کنیم که بر تمامی مسیر طی‌شده توسط این جوانان مسلط شده و آن را درک کرده و علل و عوامل موفقیت‌هایشان را به شکلی کامل فهمیده‌ایم. در نهایت هم خودمان را صاحب دانشی ارزشمند تلقی می‌کنیم که با استفاده از آن می‌توانیم در مسیر ساختن یک کسب‌وکار بزرگ و موفق گام برداریم. در حالی که همه اینها توهمی بیش نیستند و داستان خیلی پیچیده‌تر و مبهم‌تر از آن چیزی است که ما بخواهیم روند موفقیت و عوامل تأثیرگذار بر موفقیت این افراد و شرکت‌ها را یافته و درک کنیم و با تقلید از آن ما هم به جایگاه‌هایی شبیه به جایگاه آنان دست یابیم.

نگاه ما به چنین افرادی و مسیری که پیموده‌اند مثل نگاه کردن به قایقرانی می‌ماند که در یک رودخانه خروشان، مسیری طولانی را پیموده و کلی سختی و دشواری را متحمل شده تا قایقش از تعادل خارج نشده و به تخته سنگ‌ها و موانع مسیر برخورد نکند؛ و وقتی در انتهای مسیر با او مواجه می‌شویم، تمام چیزی که از او و تلاش‌هایش می‌فهمیم این است که موانع مختلفی را پشت سر گذاشته و با خطرات بسیاری در مسیر مواجه شده است.

بی‌شک آگاهی از کیفیت برخی موانع و حتی محل دقیقشان و چگونگی عبور از آنها توسط قایقران، هرگز ما را تبدیل به یک قایقران ماهر نخواهد کرد و البته که با این دانش اندک هیچ وقت نخواهیم توانست آن مسیر را به تنهایی و با همان قایق و پارو طی کنیم. در حالی که در دنیای پیچیده‌ای که در حال زیستن در آن هستیم، حتی قایق‌ها و پاروها هم به کلی متفاوت از هم هستند.

افراد زیادی مدعی هستند که بحران مالی سال ۲۰۰۸ را از قبل پیش‌بینی کرده بودند. مطمئناً این ادعا توهمی بیش نیست. شاید برخی‌ها احتمال می‌دادند که ممکن است بحرانی پیش بیاید اما دقیقاً نمی‌دانستند که این بحران کِی و با چه کیفیت و وسعتی رخ خواهد داد. اما بعد از رخ دادن بحران، نگاه به گذشته و ساخت روایتی منطقی از اتفاق‌های مختلف تأثیرگذار بر آن بحران کاری بسیار آسان و ادعای قابل پیش‌بینی بودنش تا حد زیادی کم‌هزینه خواهد بود.

ریشه توهم فهم گذشته در این مسئله نهفته است که ما معتقدیم گذشته را به شکلی کامل می‌فهمیم و درک می‌کنیم و اینکه آینده نیز به همین صورت اتفاق خواهد افتاد و با دانستن روند گذشته، آینده نیز قابل فهم و درک خواهد بود. اما موضوع اصلی اینجاست که ما در مورد گذشته خیلی کمتر از آن مقداری که فکر می‌کنیم، می‌دانیم و هیچ تضمینی وجود ندارد که روندهای گذشته در آینده هم تکرار شوند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

اثر مواجهه صرف و تاثیری که بر نگاه ما به دیگران دارد

منظور از آماده‌سازی ذهنی یا پرایمینگ چیست؟

قواعد خودساخته | قاعده خودساخته احساسات

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *