همانطور که قبلاً هم در این وبلاگ اشاره کردهام، قواعد خودساخته، ترفند مغز انسان برای صرفهجویی در زمان و انرژی و همچنین ابزاری برای رهانیدن او از انواع و اقسام خطرات جانی در موقعیتهای مختلف بوده و همچنان مورد استفاده همان ارگان قرار میگیرد. قاعده خودساخته احساسات هم جزو همین قواعد هست که با توجه به سرعت پایین مغز آدمی و سرعت بالای بروز احساسات و هیجانات، باعث میشود تا ذهن هر چه سریعتر به یک جمعبندی کلی در مورد یک موضوع برسد و قضاوت خود را انجام داده و در نهایت انتخاب نهایی را انجام دهد.
البته مشخص است که متوسل شدن به قاعده خودساخته احساسات توسط سیستم یکِ مغزی انجام میشود تا طبق معمول زیاد مزاحم سیستم دو نشده و از سرعت تصمیمات نکاهد.
بر اساس قاعده خودساخته احساسات، انسان در موقعیتهای مختلف بیشتر از اینکه بر اساس قاعده و قانون و منطق تصمیم بگیرد، تصمیمش را با اتکا بر احساسات و هیجاناتی میگیرد که در آن لحظه بر وجودش حاکم هست.
برای مثال مطالعات نشان داده که افراد در روزهای آفتابی و زمانهایی که هوا خوب است، نسبت به روزهای ابری و بارانی، متحمل ریسک بیشتری در بازار سرمایه میشوند و سهام متفاوتی را خرید و فروش میکنند. در حالی که وضعیت هوا بیربطترین موضوع به مسئلهای همچون ارزش حال و آینده سهام است. با این وجود تأثیر زیادی بر انتخاب افراد دارد.
به عنوان مثالی دیگر کافی است افراد یک فیلم یا تصویری ترسناک در مورد عوارض وحشتناک سیگار ببینند تا برای مقطعی کوتاه کشیدن سیگار را متوقف یا حداقل کمتر کنند.
در یک مصاحبه شغلی اگر یکی از متقاضیان، حس خوبی در نماینده کارفرما به وجود آورد و یا برعکس باعث خشم و ناراحتی او شود، بیشک در تصمیم نهایی برای پذیرش یا عدم پذیرشاش تاثیرگذار خواهد بود.
تصور کنید یکی از دوستانتان با شما تماس گرفته و شما را به یک مهمانی دعوت میکند که قرار هست هفته بعد برگزار شود. در صورتی که آن روز با ماشینتان تصادف کوچکی کرده باشید و حال چندان خوبی نداشته باشید، به احتمال زیاد پاسخ منفی به آن دعوت خواهید داد. در حالی که این اتفاقات هیچ ارتباطی با مهمانی هفته آینده در خانه دوستتان ندارد و اصولا نباید تأثیری بر آن تصمیم داشته باشد.
ما در موقعیتهای زیادی بدون اینکه متوجه باشیم، تحت تاثیر احساسات و هیجاناتمان تصمیم میگیریم در حالی که اگر سیستم دوی مغزی وارد عمل شود و گزینههای پیش رو را بر اساس منطق خویش ارزیابی کند، چنین معیارهایی در تصمیم نهایی چندان تأثیرگذار نخواهند بود.
از این رو برای غلبه بر خطاهای ذهنی اینچنینی بهتر است همواره حواسمان به این موضوع باشد که تصمیماتِ مهم و تاثیرگذار را با آگاهی و بدون تأثیر دادن احساسات لحظهای بگیریم یا اگر انتخاب مهمی پیش رو داریم، شاید بد نباشد در صورت آگاهی از غالب بودن هیجانات و احساساتی بیربط در آن لحظه، کمی صبر کنیم و به خودمان فرصت دهیم تا سطح هیجاناتمان به سطح پایه بازگردد و بعد از آن سعی کنیم مناسبترین تصمیم را بگیریم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
قواعد خودساخته | ابزاری برای غلبه بر محدودیتهای شناختی و خطاهای ادراکی
آفرین به این نظم
هر روز به روز
ممنونم علی عزیز