طراحی شادمانی | توجه آگاهانه و توجه ناآگاهانه

همان‌طور که قبلاً در سری یادداشت‌های طراحی شادمانی گفته شد، مهم‌ترین و اصلی‌ترین ورودی کارخانه تولید شادمانی، توجه است. مغز ما در هر لحظه موضوع و مسئله‌ای خاص را مورد توجه قرار می‌دهد، اما این توجه گاهی آگاهانه و بسیاری از اوقات ناآگاهانه است. به این معنا که در حالت اول ما از روی عمد و با تصمیم و اراده خودمان توجهمان را به موضوعی متمرکز می‌کنیم ولی در حالت دوم، عمد و اراده‌ای در کار نیست و ذهن ما همچون موجودی پر جنب‌وجوش در فضاها و محیط‌های مختلف در حال گشت‌وگذار است.

برای حداکثرسازی میزان شادمانی در زندگی و همچنین تخصیص بهینه و کارای توجه ذهنی، لازم هست که میان این دو تمایز قائل شویم و تلاش کنیم تا جای ممکن توجه ناآگاهانه خودمان را مدیریت و هدایت کنیم.

برای همه ما پیش آمده در زمانی که مشغول کاری خاص بوده‌ایم و تلاشمان بر این بوده که توجهمان را متمرکز بر موضوع نگه داریم، ناخودآگاه متوجه شده‌ایم بدون اینکه حواسمان باشد توجهمان به موضوع دیگری معطوف شده و اصلاً توجهی به مسئله اصلی نداشته‌ایم.

در هنگام انجام کارهایی که نیاز به آرامش و تمرکز بسیار دارند، این اتفاق بیشتر رخ می‌دهد. آشناترین نمونه آن در هنگام مطالعه است که فرد در میانه متن متوجه می‌شود که ذهن و فکر او در حال سیر در جایی دیگر است و اصلاً توجهی به متن و مفاهیم مطرح‌شده در آن ندارد.

پاول دولان در کتاب طراحی شادمانی معتقد است انسان با انجام اقداماتی می‌تواند توجه ناآگاهانه و ناخودآگاه خود را هدایت کرده و تا حدودی تحت مدیریت خود درآورد.

نویسنده از استعاره سگ خانگی برای توجه ناآگاهانه استفاده کرده و معتقد است ما صرفاً می‌توانیم محیطی را که قرار است سگ در آن پرسه بزند، تعیین کنیم ولی نقش چندانی در نحوه گردش او و اینکه چه مسیری را در آن محیط طی کند نداریم.

دولان در ادامه به سراغ سیستم یک و سیستم دو مغزی رفته و توجه ناآگاهانه را نتیجه اقدام سیستم یک و توجه آگاهانه را حاصل عملکرد سیستم دو می‌داند. از این رو در عمل این سیستم یک هست که در حال هدایت توجه ناآگاهانه ماست و بسیاری از اوقات تأثیراتی بر روی رفتارها و انتخاب‌های ما می‌گذارد که ما به شکل خودآگاه اطلاعی از آن نداریم و در نتیجه تسلط کافی هم بر انجام آن وجود نخواهد داشت.

از جمله مثال‌هایی که پاول دولان برای چنین رفتارهایی می‌زند، تأثیر رنگ یونیفرم بر قضاوت داوران مسابقات ورزشی، تأثیر متنی که می‌خوانیم و کلماتی که در ذهنمان برجسته می‌شود، بر سرعت پیاده‌روی ما، تأثیر موسیقی در حال پخش بر نوع نوشیدنی انتخابی در کافی‌شاپ است.

از طرفی مسئولیت هدایت بسیاری از کارهای تکراری روزانه که از روی عادت انجام می‌گیرند، به سیستم یک سپرده می‌شود به‌طوری‌که گاهی اوقات ما بدون اینکه متوجه باشیم، در خانه را قفل می‌کنیم و یا مسیر خانه تا محل کار را به شکلی خودکار و بدون به‌کارگیری سیستم دو طی می‌کنیم. همان‌طور که قبلاً هم اشاره کرده‌ام این اقدامات جهت بهینه‌سازی عملکرد مغز برای مصرف انرژی کمتر است. در غیر این صورت مغز توان کافی برای اتخاذ تصمیمات مختلف در طول روز را نخواهد داشت.

اما همین سیستم تأثیر مهمی بر میزان شادمانی انسان دارد که با مدیریت و هدایت بهینه آن می‌توان میزان شادمانی را در زندگی افزایش داد.

در ادامه مطالعه کتاب طراحی شادمانی سعی خواهم کرد بیشتر به این موضوع بپردازم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

طراحی شادمانی | وزن متفاوت احساسات و ترجیحات در طول زمان

طراحی شادمانی | میزان اعتبار تجربیات زندگی در افزایش شادمانی

طراحی شادمانی | کارخانه تولید شادمانی و ورودی‌های آن

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *