امروز در هنگام پیادهروی صبحگاهی به این موضوع فکر میکردم که داراییهای واقعی من در این دنیا که واقعاً مال خودم باشند و کنترل کاملی بر آنها داشته باشم، چه چیزهایی هستند.
مدام فکر میکردم که ببینم انسانی که اینهمه ادعا دارد و اینقدر دوست دارد بر همهچیز مسلط شود، توانایی و دایره کنترلش در چه حدی است.
همچنان که به این سؤال فکر میکردم، موارد مختلفی به فکرم میرسید:
داراییهایی مثل ماشین، خانه، زمین، حساب بانکی و …؟
نه، به نظرم ما کنترل کاملی بر آنها نداریم و اصلاً جزو دارایی ما حساب نمیشوند. البته شاید ازنظر حقوقی و بر اساس یک برگه کاغذ جزو داراییهایمان باشند، ولی در عمل ما کنترل زیادی بر آنها نداریم و آنها تنها ابزارهایی هستند که هرلحظه امکان دارد از دست بدهیم و یا به دردمان نخورند.
پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر، فرزندان، دوستان و …
این افراد هم که جزو داراییهای ما نیستند. هر انسانی از هر لحاظ که حساب کنیم اختیار کامل خودش را دارد و کسی بر او برتری ندارد.
البته من به بعضی قوانین که برای اهداف خاص و دست یافتن به منافع خودمان وضع کردهایم کاری ندارم.
به نظرم اختیار هر کس کاملاً با خودش است و غیرازاین هم شدنی نیست.
تنها جایگاهی که ما میتوانیم داشته باشیم، داشتن نقشی در زندگی این عزیزان است و اینکه باهم و در کنار هم روزها و لحظات خوبی را سپری کنیم و هوای همدیگر را داشته باشیم.
شغل، ارتباطات و دوستیها
اینها هم جزو داراییهایمان نیستند. مگر چقدر بر این روابط کنترل داریم و چقدر در این موارد تعیینکننده هستیم؟ در بهترین حالت ۵۰ درصد که به نظرم این ۵۰ درصد هم جای کلی بحث دارد.
دوستی که از امروز تصمیم بگیرد به تماس من پاسخ ندهد و وقتی مرا دید، هیچ توجهی به من نکند و مثل غریبهها با من رفتار کند، آن ارتباط و دوستی جزو داراییهای من حساب نمیشود.
پست مرتبط: روزمرگی ما و دنیای پر از سؤال کودکان
تنها داراییهای ما
بعداز کلی فکر کردن، جز دو مورد که به نظرم تنها داراییهای واقعی ما در این جهان هستند، چیز دیگری به ذهنم نرسید: جسم ما و تفکرات ما.
شاید بگویید که ما نسبت به این دو هم کنترل کاملی نداریم و هرکسی میتواند جان ما و یا عقل ما را به طریقی از ما بگیرد.
مسئله این است که اگر جانمان گرفته شود که دیگر در این دنیا نیستیم که بخواهیم مالک چیزی باشیم و اگر عقلمان را از دست بدهیم که دیگر مالک بودن و نبودن برایمان تفاوتی نمیکند.
با این ذهنیات و پیشفرضها به این نتیجه رسیدم که تنها چیزهایی که بر آنها کنترل داریم و میتوانیم ادعا کنیم در این دنیا مالک آنها هستیم، همین دو مورد هستند.
بعد با خودم فکر کردم که چند درصد از اوقات روزانهام، داشتههای حقوقی و انرژیام را صرف این دو دارایی اصلیام میکنم.
به نظرم میزان پیشرفت و توسعه هر فرد کاملاً وابسته به میزان توجهی است که به داراییهای واقعی خودش میکند.
البته منظورم این نیست که هرکسی تنها و تنها به فکر خودش باشد و بس. بلکه شرط لازم برای کمک به رشد و پیشرفت دیگران هم داشتن تفکرات و بدن سالم است.
پست مرتبط: لزوم بازنگری در افکار و عقاید قدیمی
برای حفظ این داراییها در طول روز چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
برای حفظ سلامتی بدن، آنچه متخصصان همواره توصیه میکنند انجام ورزش و داشتن تحرک، تغذیه سالم و سایر توصیههای بهداشتی هست.
اما سلامت و عملکرد صحیح ارگانها و اعضای مهم بدن هم به میزان زیادی وابسته به تفکرات و ذهنیات ماست.
برای مثال استرس دشمن سلامتی است که مستقیما به تفکرات و عملکرد مغز وابسته است.
برای مطالعه و آگاهی بیشتر در این خصوص میتوانید از گوگل هم کمک بگیرید.
اما برای سالمسازی تفکراتمان و آرامش مغز و ذهنمان چه میتوانیم بکنیم؟
برای رشد فکری و بهبود عملکرد ذهنمان هم کارهای مختلفی میتوان انجام داد.
من در اینجا قصد دارم به چند مورد که خودم به همین منظور انجام میدهم اشاره کنم.
پست مرتبط: مسیر موفقیت، تشویق یا تحقیر؟
مطالعه
مطالعه به نظرم بهترین و اثربخشترین ابزار برای بهبود عملکرد مغز و بهبود فرایند تفکرات ماست. فردی که مطالعه جزو برنامههای حذف نشدنی روزانهاش باشد، از بسیاری جهات عملکرد مغزی و ذهنی بهتر و تفکرات بالغانهتری خواهد داشت.
البته کیفیت مطالعه و مطالبی که مطالعه میشود هم در این فرایند بسیار تأثیرگذار هستند.
پیادهروی
یکی از کارهایی که هم ازلحاظ بدنی و هم ازلحاظ فکری بسیار مفید و سودمند است، پیادهروی مخصوصاً پیادهروی صبحگاهی است. البته بدون همراه داشتن تلفن همراه.
این کار علاوه بر اینکه خلاقیت را به طرز عجیبی شکوفا میکند، باعث سلامت جسمی هم خواهد شد.
انجام بازی
یکی از نشاطآورترین و مؤثرترین تفریحات روزانه که هم باعث نشاط روح میشود و هم باعث استراحت ذهنی، انجام بازیهای فکری با دوستان و انجام بازیهای کودکانه با کودکان است.
این دو کار باعث آرامش بسیاری خواهند شد.
نوشتن
فعالیت دیگری که هر روز انجام میدهم و برایم بسیار دوستداشتنی است، نوشتن صفحات صبحگاهی بلافاصله بعد از بیداری است. این کار مانند سمزدایی از فکر و روح عمل میکند و باعث میشود روز خودم را با آرامش فکری و مغزی خالی از هرگونه تنش و استرس شروع کنم.
البته نوشتنهای میان روز هم کمک زیادی به تفکر بهتر و حل مسائل بهصورت اثربخشتر میکنند.
مواردی که گفته شد، بخشی از روشها و راهحلهایی بود که به ذهنم رسید. درصورتیکه شما هم مواردی را سراغ دارید و یا تجاربی در این زمینه داشتهاید، خوشحال خواهم شد که برای من و دوستان دیگر بنویسید.
پست مرتبط: کمک به وطن
واقعیتهای ذهنی ناشی از افکارمان هستند
در ادامه میتوانید ویدئوی یک سخنرانی تد را مشاهده کنید. سخنران، فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد، مسئول یک شرکت ساختمانی در اورلاندو، ستاره یک برنامه طنز تلویزیونی، نابینا و منشی سابق دیوان عالی آمریکا است. او در این سخنرانی نکات و موضوعات جالبی را در مورد واقعیات زندگی و درک ما از آن واقعیتها مطرح میکند.
پست مرتبط: تد چیست ؟ (همه چیز درباره کنفرانس های تد)