تصوری که بسیاری از افراد در مورد استدلال دارند این است که مهمترین هدف از استدلال تلاش برای متقاعد کردن دیگران است. در حالی که گاهی میتوان از استدلال برای متقاعد کردن دیگران هم استفاده کرد ولی این اقدام نمیتواند هدف اصلی استدلال باشد. در مقابل ممکن است تلاشهای بسیاری در جهت متقاعد کردن دیگران، شامل استدلال نباشد.
در بسیاری از موقعیتها استدلال چندان در جهت متقاعد کردن مخاطب، موفقیتآمیز نخواهد بود و همانطور که رسانههای جمعی مختلف هم به این موضوع پی بردهاند، به نظر میرسد عامل ترس، خشم و حس خوب، اثربخشی بالاتری در جهت متقاعد کردن مخاطبان داشته باشند.
همانطور که بروک نوئل مور و ریچارد پارکر در کتاب تفکر نقاد مطرح میکنند:
استدلال به معنای تلاش برای متقاعد کردن نیست، بلکه تلاش برای اثبات، تثبیت یا پشتیبانی از یک ادعاست.
به این معنا که هر استدلال، یک ادعا و نتیجهگیری اصلی دارد که هدف اصلی استدلالکننده از آوردن دلایل، توجیهات و مفروضات مختلف اثبات، تثبیت و یا پشتیبانی از آن نتیجه نهایی است.
از این رو هر تلاشی را برای متقاعد کردن یا مجاب کردن دیگران به قبول موضوعی یا پذیرش یک ادعا را نمیتوان استدلال نامید و استفاده از استدلال هم در هر جایی برای متقاعد کردن دیگران چندان اثربخش نخواهد بود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیرا را مطالعه کنید:
تشخیص مسئله اولین گام در تفکر نقادانه