رویدادهای پیشرو و فرایندهای پسرو | نسیم طالب و مطالعه تاریخ

ما در بهترین حالت در حال مشاهده اتفاقات گذشته و عبرت گرفتن از آن برای آینده هستیم و در این مسیر تمام تلاش خودمان را به کار می‌بندیم تا بر اساس آنچه در گذشته برای خودمان و دیگران اتفاق افتاده، بتوانیم آینده را پیش‌بینی کنیم.

اما اینکه این پیش‌بینی‌ها چقدر درست و معتبر باشند، جای بحث بسیار است.

همان‌طور که در پست‌های قبلی هم نوشتم، پیش‌بینی ما از آینده بر اساس مشاهدات گذشته بسیار ساده‌انگارانه و پرخطاست.

اولین خطای ما در این مسیر این است که احساس می‌کنیم به حد کافی بر آنچه روی داده تسلط داریم و از تمامی جوانب آن آگاهیم. خطای بعدی ما هم این است که رویدادها را خطی در نظر می‌گیریم و دچار خطای بوقلمون می‌شویم.

رویدادهای دنیای ما همگی رویدادهایی پیشرو هستند ولی پیش‌بینی‌های ما همگی فرایندهای پسرو هستند.

به این معنی که اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستند، برای ما رویدادهایی عادی و ساده به حساب می‌آیند ولی درس گرفتن و آموختن از آن رویدادها نیاز به طی کردن و درک فرایندهای پسرو دارد که باعث می‌شود خطای انسانی بسیار پررنگ و تأثیرگذار باشد.

برای مثال اگر فرایند آب شدن یک قالب یخ را در نظر بگیریم، فرایندی پیشرو است و به راحتی می‌توانیم به عنوان یک انسان آن را درک و تحلیل کنیم.

اما این درک کردن و تحلیل کردن باعث نخواهد شد که با مشاهده آب بتوانیم، شکل و وضعیت اولیه آن را قبل از فرایند تبدیل یخ به آب حدس بزنیم.

با این نگاه، تحلیل و درک فرایندهای تاریخی از طریق مشاهده نتایج رخدادها به شکلی که ما فکر می‌کنیم برای ما آموزنده و عبرت‌انگیز نخواهند بود و شاید بسیاری از اوقات نگاه درستی به آنها نداشته باشیم.

به عنوان مثالی دیگر همان‌طور که در یادداشت مربوط به اثر پروانه‌ای اشاره شد، بال زدن یک پروانه در یک گوشه از دنیا می‌تواند باعث بروز طوفانی در گوشه دیگر دنیا شود که یک فرایند پیشرو است.

اما ما هیچ وقت نخواهیم توانست با دیدن یک طوفان در گوشه‌ای از دنیا، متوجه شویم که کدام پروانه در چه نقطه‌ای از جهان بر روی وقوع این طوفان تأثیرگذار بوده است. در واقع این ناتوانی ناشی از پسرو بودن این فرایند است.

نوشتن از تاریخ و تحلیل وقایع و رویدادها بر اساس علل و عوامل به وجود آورنده آن نیز چنین خطاهایی در دل خود دارد و یک نوع فرایند پسرو هست که باعث می‌شود سوگیری‌ها و خطاهای ذهنی و همچنین قضاوت‌های سلیقه‌ای بسیار در آن دخیل باشند.

این خطا در نهایت منجر به این خواهد شد که پیش‌بینی ما از آینده بر اساس نگاه به اتفاقات گذشته چندان معتبر و قابل اتکا نباشند.

از این رو به نظر می‌رسد، مطالعه تاریخ آن طور که انتظار می‌رود، شاید برای انسان مفید و مثمرثمر نباشد.

نسیم طالب دیدگاه خود را در این خصوص به این شکل مطرح کرده است:

تاریخ برای هیجان دانستن در مورد گذشته و برای روایت مفید است، مشروط بر اینکه روایتی بی‌ضرر بماند. شخص باید احتیاط زیادی به کار بندد. مطمئناً تاریخ نه محلی برای نظریه‌پردازی یا کسب دانش عمومی است و نه قرار است در آینده بدون احتیاط به کار بیاید. ما می‌توانیم از تاریخ تأیید منفی بگیریم، که فوق‌العاده گران‌بهاست، اما در کنار آن به اوهام دانش زیادی نیز دست می‌یابیم.

باید یاد بگیریم که تاریخ بخوانیم، تا جایی که می‌توانیم دانش کسب کنیم، در مقابل حکایات روی در هم نکشیم، اما هیچ ارتباط علی هم ترسیم نکنیم، سعی نکنیم زیاد طراحی معکوس کنیم؛ اما اگر هم می‌کنیم، ادعاهای بزرگ علمی نکنیم.

 

عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

خطای روایت گری انسان‌ها و تأثیر آن در زندگی ما

خطای تایید و تعمیم‌های بی حساب

مسمومیت دانشی و اطلاعاتی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *