این روزها بیشتر در مورد ذهن انسان و خطاهایی که مرتکب میشود، مطالعه میکنم. از آثار نسیم نیکلاس طالب گرفته تا دانیل کانمن و آموس تورسکی و ریچارد تیلر.
مغز ما انسانها به طرز حیرتآوری ضعیف است و دچار خطاهای عجیب و غریبی میشود. برخی از این خطاها بی اهمیت و قابل چشمپوشی و برخی دیگر بسیار بزرگ و تأثیرگذار هستند.
البته میزان تأثیر این خطاها با موقعیت شغلی و اجتماعی افراد هم مرتبط هست و بر این اساس دایره و شدت تأثیرگذاری آنها میتواند متغیر باشد.
مدتی بود که مقالات متعدد علمی و پژوهشی پزشکی توصیه به نخوردن آب قبل و بعد از غذا میکردند و چند روز پیش یادداشتی در اینترنت خواندم که بر اساس نتایج تحقیقاتی جدید خوردن آب همراه با غذا و یا بعد از آن را بنا به شرایطی برای دستگاه گوارش مفید دانسته بود.
از این نوع تناقضات و اختلاف نظرها در علم پزشکی کم نیستند و میتوان چندین مورد دیگر از آنها را تشریح کرد.
برخلاف آنچه ما انسانها میاندیشیم، مغزمان همچون یک کامپیوتر قوی و همه کاره با قدرت پردازش قوی نیست. بلکه همین مغز تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا مسائل و موضوعات را تا حد امکان سادهسازی کند تا به خاطر سپاری و درک آن برایش آسان شود.
از جمله روشهای سادهسازی و قطعی کردن موضوعات، استفاده از استقرا و تعمیم بی حساب و کتاب و احمقانه موضوعات مختلف و در نهایت گرفتار شدن در خطای تایید است.
نسیم طالب در فصل پنجم کتاب قوی سیاه به این موضوع پرداخته و آن را به تفصیل شرح داده و نمونههای متعددی از آن را بیان کرده است.
تأیید هر چقدر که در عادات و پنداشت ما ریشه کرده باشد، میتواند خطایی مهلکتر باشد.
اگر حواسمان به موضوعات حساس و حیاتی زندگی نباشد، ذهن ما بلافاصله سادهسازی را شروع کرده و در نهایت باعث بروز خطاهای متعدد توسط ما خواهد شد.
سازمان استقرایی ما که در زندگی روزمره از آن استفاده میکنیم، برای محیط پیچیدهای ساخته نشده است که در آن، تغییرات گزارهها وقتی کلمات آنها کمی جابجا میشود تأثیر بسزایی داشته باشند.
برای نمونه وقتی که خبری در رسانهها با این مضمون منتشر میشود که «شواهدی مبنی بر آلودگی آب شرب شهری مشاهده نشده است.»، ذهن ما بلافاصله این موضوع را میپذیرد که آب شرب شهری کاملاً سالم و بدون آلودگی هست. در حالی که این خبر اصلاً چنین مضمونی در خود ندارد و صرفاً به مشاهده نشدن آلودگی در آب شرب اشاره کرده است.
نسیم طالب چندین نمونه از خطاهای اینچنینی پزشکان که اتفاقاً تأثیرات مهمی هم بر زندگی و سلامتی بیماران داشته، مورد اشاره قرار داده است. از جمله اینکه وقتی پزشک متخصصی با نگاه کردن به چند برگه آزمایش، عنوان میکند که فرد مبتلا به سرطان نیست، عملاً در حال سادهسازی موضوع و تعمیم نتیجه یک آزمایش ساده هست. چون در حال حاضر عملاً امکان بررسی میلیونها سلول موجود در بدن به صورت تک به تک برای آگاهی از سرطانی بودن یا نبودنشان وجود ندارد.
اما این مکانیسم در ذهن همه ما انسانها وجود دارد که نسیم طالب آن را تجربهگرایی خام مینامد و بر این اساس ما تمایلی طبیعی برای پیدا کردن مواردی داریم که داستان ما و دیدگاهمان را از دنیا ثابت کند.
این خطاها به همان سادگی خطای بوقلمون خوشخیال قصه نسیم طالب هستند؛ یعنی ما انسانها هم اگر هزار روز به صورت مرتب رفتار و الگویی را مشاهده کنیم، آن الگو به اصلی غیرقابل نقض و قطعی در ذهن ما بدل میشود.
ظهور انواع و اقسام روشهای درمانی برای بیماریهای مختلف هم ناشی از همین خطای بشری هست.
در واقع انسان روش صحیح استفاده از دادههای موجود را نمیداند و به آن آگاهی ندارد و به محض تمرکز بر یک موضوع و مشاهده چند نمونه در تایید دیدگاه خاص خود در قبال آن موضوع، آن دیدگاه را به عنوان اصل کلی میپذیرد.
حتی هزار روز تکرار و تایید یک اصل ذهنی اصلاً نمیتواند ثابتکننده درستی آن باشد اما یک روز نقض آن اصل میتواند کل آن را زیر سؤال برده و از اعتبار ساقط کند.
در نهایت برای مقابله با این نوع خطاها نسیم طالب مکانیسم حدس و تکذیب پوپر را معرفی میکند. بر این اساس
شما حدس و فرضیهای شکل میدهید و دنبال مشاهدههایی میگردید که اشتباه بودن آن را اثبات کند. این جایگزینی برای جستجو جهت یافتن موارد تأییدی است.
البته این روش کار آسانی نیست و شاید هر کسی از عهده آن برنیاید.
عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سرزمین بی نهایت ها و سرزمین آرام متوسطها
آخرین مثالی که از Confirmation Bias به یاد دارم مربوط به یه بنده خدایی بود که میخواست بره خواستگاری یه دختر مذهبی ولی خانواده اش مذهبی نبودن و بهش گفتم اشتباهه این کارو کنی . بعد گفت من قبلا رفتم مشاور ، اون بهم گفته . اون باعث میشه که از جانب دیدگاه بیرونی به این قضیه نگاه کنم و خطای تایید خود در من خیلی کم میشه . بعد تا اونجایی که مشاورش رو میشناختم اون مشاوره هم ادم فوق العاده مذهبی بود .
یعنی یجورایی در ذهن خودش حتی توی انتخاب مشاور هم طوری عمل کرده که باور های فعلیش زیر سوال نره . چون اگه پیش مشاور دیگه ای میرفت ممکن بود بهش گوشزد کنه که تفاوت های فرهنگی و دینی بین خانواده ها ، مشکلات زیادی توی زندگیتون بوجود خواهد آورد.
جالب بود بهزاد جان،
این خطا بین ما انسانها خیلی فراگیره و باعث به وجود اومدن مشکلات متعددی توی زندگیهامون میشه ولی متاسفانه اکثریت اونطوری که باید باهاش آشنایی ندارن و نمیتونن دلایل اون مشکلات رو متوجه بشن.
البته اونهایی هم که آشنایی دارن، شاید تو بسیاری از مواقع نتونن به این خطا غلبه کنن ولی به نظرم هر فردی با تمرین و تکرار تا حدی میتونه تو زندگیش به این نوع خطاها غلبه و باهاشون مقابله کنه.
موفق باشی.