سرزمین بی نهایت ها و سرزمین آرام متوسط‌ها

در فصل سوم کتاب قوی سیاه، نسیم نیکلاس طالب دوباره به داستان یونیا بازمی‌گردد و با اشاره به آن، شغل‌های موجود در دنیا را به دو دسته تقسیم می‌کند: شغل‌های مربوط به سرزمین بی نهایت ها (کرانستان) و شغل‌های مربوط به سرزمین متوسط‌ها (میانستان).

بر این اساس و در نگاه کلی شغل‌های موجود در بازار کار جزو یکی از این دو دسته قرار می‌گیرند.

برای مثال یک دندان‌پزشک، مشاور، یا ماساژور بر اساس تعداد بیماران یا ارباب‌رجوع‌هایی که هر روز به آنها خدمات می‌دهد، درآمد کسب می‌کند. یا اینکه یک پرستار بچه با توجه به تعداد ساعاتی که از بچه‌ها مراقبت می‌کند، مبلغی را به عنوان دستمزد دریافت می‌کند.

علاوه بر این در تمامی این مشاغل حضور فیزیکی افراد در محل کارشان ضروری است و اگر این حضور نباشد و تلاش کافی صورت نگیرد، درآمدی هم کسب نخواهد شد.

در این دسته از مشاغل که به مشاغل سرزمین متوسط‌ها مربوط می‌شود، فرد متخصص هر قدر هم که تلاش کند، نمی‌تواند بیش از یک میزان مشخص و معین کسب درآمد کند.

اما در مقابل مشاغلی هم هستند که میزان درآمد حاصل از آنها تناسبی با تعداد ساعات و روزهای کاری ندارد.

شغل یونیا به عنوان یک نویسنده از این دست مشاغل بود. در واقع یونیا مدت زمان مدیدی نتوانست درآمدی کسب کند ولی بر اثر اتفاقی، چندین برابر سالهای عمر یک شاغل در دنیای متوسط‌ها درآمد کسب کرد.

قوهای سیاه فقط در سرزمین بی نهایت ها ظهور می‌کنند و نباید در سرزمین متوسط‌ها به دنبال قوهای سیاه گشت.

یونیا اگر یک حسابدار یا یک متخصص بود، شاید در طول کل عمرش نمی‌توانست درآمد یک سال نویسندگی را کسب کند.

شغل‌های سرزمین بی نهایت ها بیشتر از اینکه فیزیکی باشند، فکری هستند و افراد دستاوردهای حاصل از افکار خود را به فروش می‌رسانند.

برای کسی که در بازار بورس فعال هست و خرید و فروش سهام انجام می‌دهد، خرید و فروش صد سهم با خرید و فروش صد هزار سهم، هیچ تفاوتی ندارد و درست به همان میزان زمان و انرژی مصرف می‌کند ولی درآمد در یک چشم به هم زدن می‌تواند صدها برابر شود.

از طرفی این فعال بازار بورس از هر کجای دنیا و در هر شرایطی می‌تواند این کار را به انجام برساند.

یا اینکه فردی همچون یونیا، نیازی به این ندارد که با هر بار تجدید چاپ کتابش، کار خاصی انجام دهد. او در ویلایش نشسته و پول به صورت خودکار به حسابش واریز می‌شود، نه نیازی به صرف انرژی دارد و نه صرف زمان.

هنرمند دیگری که صدای خوبی دارد و صرفاً از متخصصان کمک می‌گیرد تا ترانه‌هایش را ضبط کرده و بر روی فضای وب قرار دهد، فقط یک بار این کار را انجام می‌دهد و بر عکس نانوا، فروشش همیشه برقرار خواهد بود و پول به حساب بانکی‌اش واریز خواهد شد.

نسیم طالب شغل‌های مربوط به سرزمین بی نهایت ها را شغل‌های صعودپذیر می‌نامد و توصیه‌ای در این خصوص ارائه می‌دهد:

اگر می‌خواستم کسی را نصیحت کنم، پیشنهاد می‌کردم که حرفه‌ای را برگزیند که صعودپذیر نباشد! یک شغل صعودپذیر تنها زمانی خوب است که شما موفق باشید؛ این شغل‌ها رقابت‌جویانه‌تر هستند، با ناهماهنگی‌هایی بین تلاش‌ها و پاداش‌ها نابرابری‌های بدتری ایجاد می‌کنند، و خیلی تصادفی هستند. عده کمی هستند که می‌توانند تکه بزرگ کیک را به دست آورند، و در این صورت دیگران را بدون اینکه تقصیری داشته باشند کنار می‌زنند.

در واقع نسیم طالب ما را از ظلم، تصادفی بودن و همچنین پیش‌بینی‌ناپذیری سرزمین بی نهایت ها و مشاغل صعودپذیر بر حذر می‌دارد. اینکه شاید سال‌های سال در سرزمین بی نهایت ها تلاش کنیم و هیچ دستاورد دندان گیری نصیبمان نشود و شاهد ظهور هیچ قوی سیاهی نباشیم.

اما  دستاوردها در سرزمین متوسط‌ها تا حدودی خطی و قابل پیش بینی هستند و قوانین مشخصی بر آن‌ها حکم‌فرماست و می‌توانیم به کسب دستاوردهای محدود در قبال زحماتی که می‌کشیم و تلاش‌هایی که می‌کنیم، امیدوار باشیم.

انتخاب ما در این خصوص مطلق نیست و می‌توان در هر دو دنیا مشغول بود و از دستاوردهای هر دو بهره‌مند شد. اما مطمئنا تمرکز بر یک تخصص و یک حرفه خاص هم امتیازات خاص خود را خواهد داشت که در صورت عدم تمرکز شاید بهره‌مندی از آنها امکان‌پذیر نباشد.

 

عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

نسیم طالب و تاریخ پر از ابهام دنیای ما انسان‌ها

نسیم طالب و حکایت بوقلمون خوش‌خیال

نسیم طالب، آفت یادگیری و شرایط امروز کشور ما

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

4 دیدگاه

    1. درود جناب شاه پسند عزیز،
      خیلی خوشحالم که اینجا حضور دارید و نوشته‌هام رو می‌خونید.
      این آشنایی‌ها برای من بسیار ارزشمند هستند،
      امیدوارم ادامه‌دار باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *