نسیم نیکلاس طالب فصل دوم کتاب قوی سیاه خود را با داستانی از یک نویسنده ایتالیایی به نام یونیا نیکولینا آغاز میکند که به نظرم بازنشر آن در اینجا میتواند آموزنده و الهامبخش باشد.
یونیا در ابتدای کار مهارت و توانایی کافی در نویسندگی نداشت و بسیاری از ناشران حتی حاضر نمیشدند، کارهای او را بررسی کنند.
یونیا وقتی در یک کارگاه نویسندگی شرکت کرد، معلم کارگاه به او گفت که کار او ناامیدکننده است.
در نهایت یونیا تصمیم گرفت کتابش را که هیچ مشتریای نتوانسته بود برای آن پیدا کند بر روی اینترنت منتشر کند که باعث شد یک انتشاراتی گمنام با مطالعه کتابش حاضر به چاپ آن شود.
بالاخره پس از پنج سال صبر و تحمل و پشتکار، یونیا توانست میلیونها نسخه از کتابش را به فروش برساند و تحسین منتقدان را برانگیزد.
این کتاب به چهل زبان زنده دنیا ترجمه و در کشورهای مختلف فروخته شد.
این اتفاق باعث شد حتی آن انتشاراتی گمنام هم به یک انتشاراتی صاحبنام بدل شود.
بعد از این رویداد بسیاری از ناشران بزرگ حسرت این را میخوردند که چرا به اثر یونیا توجهی نکردند و چنین موقعیتی را از دست دادند.
ناشران زیادی هم از این ناراحت بودند که چرا یونیا برای چاپ کتابش به آنها مراجعه نکرده است. آنها به نظر خودشان در صورت مطالعه نسخه ابتدایی اثر یونیا میتوانستند تشخیص دهند که این کتاب، قابلیت و پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر پرطرفدار و پرمخاطب جهانی را دارد.
اما از نظر نسیم نیکولاس طالب این کتاب و این اثر یک قوی سیاه در دنیای نویسندگی و هنر بود که کسی توانایی پیشبینی و تشخیص آن را قبل از دیده شدن نداشت و صرفاً افراد بعد از اینکه نتایج مشخص شدند، میتوانند آنها را توجیه، تحلیل و تفسیر کنند و داستان خودشان را در مورد آن سرهم کنند.
از این نوع آثار هنری و فرهنگی در دنیا کم نیستند. در واقع قوهای سیاه قابلیت این را دارند که در هر حوزه و در هر رشتهای ظهور کرده و دیده شوند. پس باید حواسمان به آنها باشد.
از طرفی نبایستی به نظرات کارشناسان و متخصصان زمینههای مختلف بیش از حد اعتماد کنیم و اعتبار قائل شویم. بلکه در دنیای بی نهایت ها هر اتفاقی ممکن و شدنی هست و کسی را توان پیشگویی درست تمامی اتفاقات نیست.
عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
نسیم طالب، آفت یادگیری و شرایط امروز کشور ما
2 دیدگاه