اخیراً در حال مطالعه کتاب Mindset نوشته کارول دووک (Carol Dweck) هستم که توسط خانم شهلا ثریاصفت با عنوان طرز فکر به فارسی ترجمه شده و در بازار موجود است.
بحث اصلی مطرحشده در این کتاب تمایز بین دو نوع مدل ذهنی است که خانم ثریاصفت عبارت طرز فکر را به جای مدل ذهنی به کار برده است.
بر اساس آنچه در این کتاب گفته شده، تمایز و تفاوت بسیاری بین دو مدل ذهنی رشد و ثابت وجود دارد که باعث میشود افرادی که مدل ذهنی آنان با هر کدام از این مدلهای ذهنی انطباق دارد، دارای دیدگاهی به کلی متفاوت نسبت به توانمندیهای خودشان باشند.
افراد دارای مدل ذهنی ثابت معتقدند که هر فردی به صورت ذاتی در یک مهارت یا توانمندی قوی یا ضعیف است و این قوت و ضعف جزو ویژگیهای اصلی او بوده و به هیچ وجه قابل تغییر نیست.
در مقابل افراد دارای مدل ذهنی رشد معتقدند هر انسانی میتواند در هر زمینهای رشد کند و توانمندیها و مهارتهای خودش را بهبود بخشد و این بهبود کاملاً وابسته به اقدامات، عملکردها و تلاشهای آن شخص در زندگیاش است.
البته در نگاه اول این تفاوت بسیار ساده و سطحی به نظر میرسد ولی با توجه به اینکه مدل ذهنی ثابت یک مدل ذهنی فراگیر در میان مردم است، تأثیرات منفی بزرگ و جبران ناپذیری در زندگی این افراد میتواند بر جای بگذارد.
به عنوان مثال فردی که مدل ذهنی ثابت دارد، معتقد است افراد ذاتاً نویسنده، بازیگر، فروشنده، راننده و یا هر چیز دیگری به دنیا میآیند و همه این مهارتها و توانمندیها به صورت ذاتی در آنها وجود داشته و امکان هیچ تغییر و دخل و تصرفی در این مهارتها وجود ندارد.
از طرفی افراد دارای مدل ذهنی رشد معتقدند هر کسی به هر زمینه و رشتهای که علاقه داشته باشد و در آن تمرین و ممارست کافی به خرج دهد، میتواند توانمند و ماهر شود.
فرد دارای مدل ذهنی ثابت معتقد است که هر مشکل و مانعی یک فاجعه و بنبست در زندگی افراد است و باید از هر جای مسیر که به مانع خوردیم بازگردیم و مسیر دیگری را بیازماییم.
در حالی که فرد دارای مدل ذهنی رشد معتقد است، هر مشکل و مانعی صرفاً یک بازخورد از عملکرد ما در مسیری است که در حال پیمودن آن هستیم؛ بنابراین باعث میشود که روش خود را در مسیر انتخابی اصلاح کرده و به شکل بهتر و اثربخشتری آن مسیر را بپیماییم.
اشتباهات و خطاهای یک فرد با مدل ذهنی ثابت برای او همچون برچسبی هستند که دوست دارد آنها را از هر کسی پنهان کند ولی برای فردی با مدل ذهنی رشد، این اشتباهات و خطاها، قطبنمایی هستند که مسیر بهبود و یادگیری را نشان میدهند.
در مدل ذهنی ثابت شکستها به معنی توقف هستند و شخصیت فرد را شکل میدهند ولی در مدل ذهنی رشد، شکستها یک مانع موقتی هستند که باید از پیش رو برداشته شوند.
در نهایت اینکه خود مدل ذهنی هم ثابت و غیرقابل تغییر نیست بلکه میتوان از طریق مطالعه و تفکر آن را تغییر داده و بهبود بخشید.
بنابراین مدل ذهنی ثابت در صورتی که فرد بخواهد و اراده کند، قابل تبدیل به مدل ذهنی رشد است.
عضویت در کانال تلگرامی روزنوشته ها
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
شواهد خاموش و شکستهایی که در انتظار ماست
4 دیدگاه