شبکههای اجتماعی در زندگی انسان امروزی جایگاهی تعیینکننده دارد و بخش مهمی از زمانهای روزانه اکثر افراد جامعه را به خود اختصاص میدهد. در این میان فارغ از صفحات و حسابهای شخصی، افراد معمولاً با اهداف مختلف شروع به فعالیت در این شبکهها میکنند و به دنبال جذب مخاطبان حداکثری برای خودشان هستند. مشخصاً بیشتر اعضای این شبکهها مردمی عادی هستند که درواقع بهعنوان طعمهای برای شکار توسط این صفحات دیده میشوند که به هر طریقی باید جذب شده و تعداد Kهای خودشان را افزایش دهند. در این میان هر کسی مبانی و معیارهایی خاص برای دنبال کردن یا دنبال نکردن افراد و صفحات مختلف دارد.
افراد پرمخاطب شبکههای اجتماعی دو دستهاند:
دسته اول کسانی هستند که هدفی جز افزایش اعضای صفحه یا کانال خود ندارند و اعتبار خودشان را از تعداد مخاطبانشان کسب میکنند. نه حرفی از خود برای گفتن دارند و نه موضعی مشخص برای نمایاندن. صرفاً منتظر این هستند که ببینند مخاطب از او چه میخواهد و تقاضای بازار چیست تا دنبالهرو نظرات و خواستههای آنان باشند.
این دنبالهروی و تبعیت ازنظر مخاطبان با افزایش تعداد اعضا مدام بیشتر و بیشتر میشود. تا جایی که فرد شاید بنا به خواست دنبالکنندگان خود و برای افزایش تعداد آنان مجبور به زیر پا گذاشتن بسیاری از باورها، اعتقادات، ارزشها و حتی تغییر سبک زندگی خود شود. این افراد اگر برای مدتی کوتاه محتوایی تولید نکنند و تصویری و کلیپی به اشتراک نگذارند در چشم بر هم زدنی تعداد مخاطبانشان شروع به ریزش و کوچ کردن به صفحات و کانالهای دیگری خواهند کرد که بیشتر باب میلشان باشد و سرگرمیهای جذابتری هم برایشان پدید آورند.
دسته دوم کسانی هستند که حرفی برای گفتن دارند و بیشتر از اینکه اینان به دنبال کسب اعتبار از تعداد مخاطبانشان باشند، مخاطبان به دنبال کسب اعتبار از آناناند. این دنبالکنندگان آنها هستند که پیوسته در تلاشاند تا اندوختهای از محتوای تولیدشده توسط این افراد برای خود بردارند و در مسیر رشد و تعالی و رسیدن به اهدافشان حرکت کنند.
افراد دسته دوم شاید روزها و ماهها هیچ محتوایی تولید نکنند و هیچ فعالیتی در شبکههای اجتماعی نداشته باشند اما مخاطبان همچنان دنبالکننده صفحات و حسابهای آنان باقی خواهند ماند تا علاوه بر بهره بردن از محتوای قدیمی، در انتظار این باشند که شخص شاید روزی محتوایی جدیدتر با آنان به اشتراک بگذارد.
درواقع افراد دسته دوم نه برای جذب مخاطب که بیشتر برای خودشان و مطابق با عقاید، اصول و تخصصشان مینویسند و سخن میرانند. ازاینرو بیش از آنکه او در پی بهره بردن از تعداد بالای مخاطبان خود باشد، مخاطبان در تلاش هستند تا از او بیاموزند و بیشتر از نوشتهها و گفتههای او استفاده کنند.
برای همین به نظرم بهترین معیار جهت انتخاب افراد برای دنبال کردن و بهره بردن از محتوای تولیدی این باشد که بگردیم و ببینیم چه کسانی نه برای خوشآمد مخاطب که بر اساس اصول و مبانی مشخص خودشان محتوا تولید میکند. کسانی که بهجای اینکه آنان از تعداد مخاطبان خود اعتبار کسب کنند، بیشتر این مخاطبان باشند که در پی کسب اعتبار از آنان هستند. کسانی که دنبال کردن آنان نه به خاطر تعداد مخاطبان صفحه یا کانالشان بلکه به خاطر موضوع و محتوای مطلبی که تولید میکنند، باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
تصاویری که از زندگی دیگران در ذهن خود میسازیم
واقعا حضور در شبکههای اجتماعی اجتنابناپذیره. اگر هم کسی عرزهش رو داشته که عضو نباشه، باید بهش احسنت گفت.
صفحات کلیپ فان دقیقا برای مخاطب ساخته شدن. واقعا نظم خاصی رو مشاهده نمیکنی و بهتره عطاش رو به لقاش ببخشی
حسین عزیز،
چون در شبکه های اجتماعی نیستم نمیتوانم اظهار نظری داشته باشم راجع به موارد بالا.
اما یک معیار سرانگشتی برای اضافه کردن فید بلاگ دوستان دارم. یا انتخاب هم صحبت ها در فضای فیزیکی.
آن هم میزان حیرتم از سخنانشان است 🙂
به نظرم میتواند گه گاه معیار کاربردی باشد.
معیار جالبیه،
و جالبتر از اون این که تو شبکههای اجتماعی حضور نداری.
اراده خیلی قویای میخواد و البته برنامهریزی دقیق و اصولی.
قابل تحسینه.