قبلاً کتاب جهش اجتماعی را اینجا معرفی کردم و توضیح دادم که ویلیام فون هیپل در این کتاب روند تکامل اجتماعی انسان را بهخوبی و به شکلی خواندنی تشریح کرده است. نویسنده بعد از ارائه محتوایی غنی از نحوه شکلگیری تعاملات اجتماعی و تمایلات انسانی در گذر قرنها، در انتهای کتاب ۱۰ گام برای رسیدن به یک زندگی خوب از منظر تکاملی و بر اساس طبیعت انسانی ارائه کرده است که در ادامه این بخش از کتاب را برایتان نقل میکنم:
اگر کسی که نمیشناسدتان به شما بگوید ده گام ساده برای رسیدن به شادکامی وجود دارد، سر کارتان گذاشته است. همان طور که گفتهام، نهتنها چیزی به نام شادکامی ماندگار وجود ندارد، بلکه راههای رسیدن به شادکامی هم برای افراد مختلف متفاوت است. با این همه، اگر به شادکامی از منظر تکاملی بنگریم، دستکم گاهی اوقات، در دستیابی به آن کمکمان میکند، و همچنین کمکمان میکند از خود شادکامی درک و فهم بهتری داشته باشیم. پس اینجا من واقعاً ده گام ساده برای رسیدن به شادکامی معرفی نمیکنم، من فقط در راستای این دو هدف، درسهای دو فصل آخر را در ده نکته اساسی خلاصه میکنم.
۱. در لحظه حال زندگی کنید
گرایش به زندگی در آینده تواناییمان برای لذت بردن از حال را مختل میکند، بهویژه وقتیکه لحظه حال خوشیهای نامنتظری عرضه میکند. اگر نتوانید شادکامی را در لذات زندگی روزمره بیابید، آنگاه یک دوره ذهنآگاهی یا مراقبه ممکن است کمکتان کند. اگر معمولاً درباره آینده نگران هستید، آموختن زندگی در لحظه حال همچنین میتواند سطح استرستان را کاهش دهد. اما به یاد داشته باشید در حال زندگی کردن از آن چیزی که به نظر میآید خیلی دشوارتر است، زیرا مستلزم خاموش کردن یکی از مهارتهایی است که تکامل به شما داده است، یعنی قابلیت برنامهریزی برای آینده.
۲. به دنبال لحظات شیرین باشید
تقریباً ناممکن است که دائماً شادتر شوید، اما این به معنای آن نیست که نمیتوانید از زندگیتان بیشتر لذت ببرید. برآوردن الزامات تکاملیمان احساسات مثبت به وجود میآورد، از خرسندی گرفته تا لذت وافر. فقط باید برای پذیرش این واقعیت آماده باشیم که این احساسها ماندگار نیستند. اما کیست که نخواهد لحظههای شاد بیشتری داشته باشد؟
۳. از شادکامی خود محافظت کنید تا تندرست بمانید
شادکامی برای سلامت جسم ضروری است. اگر شادکامی خود را فدای چیزی میکنید که اهمیت فوقالعادهای ندارد، باید از خود بپرسید که این وضع چه مدت دوام داشته و احتمالاً تا چه زمانی در آینده ادامه خواهد داشت. گذشتن از شادکامی در بازههای کوتاه میتواند معقول باشد، اما از فدا کردن شادکامی برای بلندمدت باید تا حد امکان پرهیز کرد. اگر باید برای دستیابی به اهدافتان از شادکامیتان بگذرید، سعی کنید یک برنامه زمانی داشته باشید و حتماً مطابق آن عمل کنید. در غیر این صورت یک روز صبح چشم باز میکنید و میبینید این چشمپوشی کوتاهمدت از شادکامی سالها ادامه یافته و شادکامی و سلامتتان دیگر به گذشتهها پیوسته است.
۴. تجربه بیندوزید، نه جنس و کالا
اوقات خوشی که گذراندهاید بخشی از شما شده است؛ چیزهای خوبی که دارید گوشهای خاک میخورند یا به آشغال تبدیل میشوند. با این حال اگر حافظه شما هم از تجربیاتتان به اندازه حافظه من ضعیف باشد، شاید نتوانید خیلی از اوقات خوشی را که گذراندهاید بهراحتی به یاد آورید، و بعد میبینید نه چیزی دارید و نه خاطرهای به یادتان مانده است. یکی از راهحلهای ساده برای این مشکل عکس گرفتن است، و حتی گاهگاهی خریدن چند خرتوپرت در مسافرتها یا ماجراجوییهایتان. وقتی این نشانهها را این سو و آن سوی خانه یا دفتر کارتان میگذارید، میتوانید اوقات خوشتان را از نو زنده کنید و به دردسرها و خرابکاریهایی که پیش آمد بخندید.
۵. خوراک و دوستان و رابطه جنسی را در اولویت قرار دهید
این سه چیز پایه و اساس شادکامی روزمرهاند. توجه داشته باشید که اینجا به پول یا آزادی هیچ اشارهای نشده است. برخورداری از پول فراوان و آزادی گسترده هیچ ایرادی ندارد، اما کوشش در پی این دو چیز نباید فرصت لذت بردن از خوراک و رابطه جنسی و دوستان خوب را از میان ببرد. این سه چیز به احتمال فراوان تجربیات شادی را پدید میآورند که نهایتاً روی هم جمع میشوند و زندگیای میسازند که ارزش زیستن داشته باشد.
۶. همکاری کنید
همکاری با اعضای خانواده و دوستان و همکاران برای دستیابی به اهداف مشترک یکی از مهمترین سرچشمههای کسب رضایت در زندگی است. موفقیتها و دستاوردهایتان دائم شادترتان نمیکند، اما همکاری ذاتاً لذتبخش است و مبنایی برای رضایت از زندگی فراهم میآورد. شادکامی فقط از خوشی و تفریح حاصل نمیشود، بلکه از کار و تولید نیز به دست میآید، بهویژه وقتیکه الزامات تکاملی خود در مورد همکاری با دیگران را برآورده میکنید. همه کارهایی که میکنیم ارزشمند و رضایتبخش نیستند، زیرا زندگی کارهای شاق اجباری هم دارد، اما کار کردن با کسانی که به آنها اعتماد داریم و میستاییم این بار را سبکتر میکند.
۷. با جامعه عجین شوید
درباره هر تصمیمی که مستلزم بریدن از ریشهها و رفتن به جای دیگر است خیلی با دقت بیندیشید. ما طوری تکامل یافتهایم که کنجکاو باشیم، بنابراین افراد جدید و جاهای تازه همیشه پرکششاند. اما برای آشنایی با افراد تازه و دیدن جاهای جدید، لازم نیست دوستان قدیمی را رها کنید. حتی اگر عشق و علاقه مفرط به مسافرت داشته باشید، باید بکوشید پیوندهای خود را با جامعهتان حفظ کنید.
۸. چیزهای تازه بیاموزید
یادگیری در تمام عمر میتواند سرچشمه شادکامی باشد، و بازی و داستانگویی دو منشأ مهم یادگیری هستند. در تمام مراحل زندگی، از کودکی تا جوانی و میانسالی و کهنسالی، از کسب مهارتهای تازه لذت میبریم. اگر فعالیتهای خود را حسابشده انتخاب کنید، میتوانید تا آخرین روزهای سلامتتان در زندگی، از فرایند یادگیری لذت ببرید.
۹. به نقاط قوت خود تکیه کنید
راههای مختلفی برای رسیدن به شادکامی هست، اما تقریباً در همه آنها باید نقاط قوت خاص خود را دنبال کنید، که احتمالاً در طول زندگیتان نیز تغییر میکنند. تغییر تقریباً برای همه ترسناک است، زیرا مستلزم حرکت از شناختهها بهسوی ناشناختهها، و در نتیجه حرکت از امور پیشبینیپذیر بهسوی امور پیشبینیناپذیر است. به همین دلیل بسیاری از افراد تا مدتها همان شغل یا سرگرمیای را ادامه میدهند که زمانی مناسبشان بوده اما دیگر نیست. فقط چون زمانی چیزی را دوست داشتهاید به معنای آن نیست که مقدر شده همیشه همان احساس را داشته باشید. تغییر در منابع شادکامیتان احتمالاً به شما میگوید که زندگی قدیمتان دیگر برایتان مناسب نیست.
۱۰. به دنبال منبع اصلی باشید
جهان مدرن ما فرصتهای متعددی برای شادکامی در اختیارمان قرار میدهد که شبیه منابع اصلی هستند، اما دقیقاً معادلشان نیستند. بعضی کاملاً بیزیاناند (مانند تلویزیون و سینما)، بعضی احتمالاً ضررشان بیش از سودشان است (مانند الکل و مواد مخدر و غذاهای آماده غیرمغذی)، اما هیچیک به اندازه شکل اصلیشان در زندگی اجدادمان مفید نیستند. وقت گذراندن با خانواده و دوستان در رده نخست فهرست چیزهای لازم برای گونه ما قرار دارد، و بهترین نسخه ما برای رسیدن به شادکامی است.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
سؤال از دن اریلی | دو نوع شادمانی و انتخاب بهترین نوع آن