برنامهریزی و اولویتبندی کارها شاید برای بسیاری از ما کاری روتین و عادی محسوب شود ولی بسیاری از تفاوتهای میان افراد بیشتر موفق و کمتر موفق یا افراد موفق و ناموفق از همین نقطه رقم میخورد. در روند اولویتبندی امور و پیادهسازی آن در زندگی روزمره، همواره چالشی بزرگ در انتخاب میان کارهای مهم یا کارهای فوری برقرار هست. انتخابی که ابتدای دوراهی اثربخشی و عدم اثربخشی زندگی را شکل میدهد.
ما همواره در حال گزینش هستیم. گزینشی میان کارهای مهم و کارهای فوری. شاید در چشم بسیاری از افراد این انتخاب چندان جدی به نظر نرسد و توجهی هم به آن نکنند ولی اتفاقاً همین نکته به ظاهر ساده باعث شکلگیری تفاوتهایی بزرگ در زندگی افراد خواهد شد.
من در حال مطالعه کتابی هستم که تلفن زنگ میزند. مطالعه کتاب برای من کاری مهم است و پاسخ دادن به تلفن کاری فوری.
کارشناسی در حال مذاکره با فردی مهم در یک جلسه کاری است و در همین حین نوتیفیکیشنی در صفحه گوشیاش ظاهر میشود مبنی بر اینکه پیامی دریافت شده. برگزاری جلسه و توجه به سخنان فرد مقابل کاری هست مهم و خواندن پیام دریافت شده کاری فوری.
اکثریت افراد اولویت اول را به کارهای فوری میدهند و کارهای مهم در اولویت بعدی قرار میگیرند؛ و همین انتخاب منجر به کاهش تمرکز، هدر رفت زمان و منابع و در نهایت کاهش اثربخشی اقدامات و کارها خواهد شد.
همانطور که استیون کاوی هم در کتاب هفت عادت مردمان مؤثر به این موضوع اشاره کرده، همیشه باید کارهای مهم در اولویت انجام باشند و تمام تلاشمان بر این باشد که کارهای فوری اختلالی در روند انجام کارهای مهم پیش نیاورند. در این صورت است که بهرهوری در زندگی روزمره چندین برابر خواهد شد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: