هزینه همرنگی یا درد ناهمرنگی با جماعت

یکی از گرایش‌ها و تمایلات رفتاری انسان‌ها که در جوامع مختلف بسیار هم متداول هست، سرکوب کردن افکار شخصی به نفع افکار گروهی و ترجیح هزینه همرنگی به درد ناهمرنگی با جماعتی هست که اطرافشان را فراگرفته. براساس شواهد، تحقیقات و مطالعات گوناگون، مردم معمولاً نمی‌توانند تحت فشار، استقلال عقیده خودشان را حفظ کنند.

در آزمایشی افراد با هشت نفر دیگر در اتاقی قرار می‌گرفتند که آن هشت نفر جزو همکاران گروه اجرایی آزمایش بودند. به این افراد سه خط با طول‌های متفاوت از هم نشان داده می‌شد و یک خط جدای دیگر که افراد باید نظر خودشان را در مورد اینکه آن تک خط با کدام یک از سه خط هم‌اندازه هست، اعلام می‌کردند.

به وضوح معلوم بود که آن تک خط با خط میانی هم‌اندازه هست ولی قبل از اینکه آن فرد مورد آزمایش نظر خود را اعلام کند، هر هشت نفر اعلام می‌کردند که به نظر آنها تک خط هم‌اندازه با خط بزرگ‌تر هست. در چنین شرایطی افراد آزمایش‌شونده در یک سوم موارد از نظر نادرست اکثریت تبعیت کردند.

نکته جالب اینکه تعداد افراد حاضر در اتاق تأثیری در تبعیت افراد از نظر نادرست اکثریت نداشت و در کمترین میزان با حضور سه نفر، این همرنگی با جماعت اتفاق افتاد.

در واقع آمیگدالا که مرکز پردازش احساسات و ترس در مغز ماست، در هنگام ناهمرنگی با جماعت ترس و درد در وجود ما ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که ما از درون به شکلی ناخودآگاه دچار وحشت شویم و این ترس و وحشت فشاری بر ما تحمیل می‌کند تا حدالامکان همرنگ جماعت شویم.

از این رو اصلی‌ترین عامل در دنباله‌روی ما از دیگران در بسیاری از اوقات نه منطق و عقلانیت بلکه اجتناب از درد هست حتی اگر لازم باشد هزینه سنگینی تحمل نکردن این درد پرداخت کنیم. این موضوع در دنیای امروز که هر کسی اطلاعات و دانش نامحدودی در هر زمینه و موضوعی در اختیار دارد، غیرقابل قبول هست و نمی‌تواند توجیه مناسبی برای پرداخت هزینه‌های گزاف بر اثر انتخاب‌های نادرست باشد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

دستگاه تداعی گر و اثر زمینه سازی

سوگیری معنا و ضعف اساسی انسان در احتمالات

نورونهای آینه‌ای و تأثیری که بر احساسات و رفتارهای ما دارند

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *