در زندگی اولویت با هدف است یا تلاش؟ یعنی اینکه ما اول باید قلهای را برای صعود انتخاب کنیم یا اول تلاش کنیم و بعد در ادامه مسیر برای تجربه لذت و دستیابی به انگیزهای قوی قلهای را انتخاب کنیم؟
یکی از سؤالات افراد معمولاً این است که اول باید زمینهای خاص برای فعالیت و هدفی مشخص را انتخاب کرد و بعد شروع به تلاش کرد یا اول در زمینههای مختلف باید تلاش کرد و در نهایت موفقیت در یکی را به عنوان هدف اصلی برگزید؟
میهای چیکسنت میهایی در بخشی از کتاب Flow به این موضوع پرداخته است.
اینکه ما قبل از انتخاب هر هدفی بایستی ابتدا با پیامدها و عواقب مسیر دستیابی به آن هدف آشنایی داشته باشیم؛ یعنی ابتدا باید برآوردی از هزینهها و منابعی که نیاز هست برای رسیدن به آن هدف صرف کنیم، به دست آوریم و لازم است این برآورد تا حد امکان دقیق و واقعبینانه باشد. در غیر این صورت به احتمال زیاد در میانه مسیر جا خواهیم زد و از حرکت به سمت هدف به بهانههای مختلف بازخواهیم ماند.
اما برآورد درست حداقل باعث آمادگی ذهنی و روحی ما برای مقابله با موانع و مشکلات خواهد شد و هدف معنای خود را برایمان از دست خواهد داد.
مثالی که خود نویسنده زده، کوهنوردی هست که رسیدن به یک قله را به عنوان هدف اصلی برگزیده و گام در مسیر رسیدن به هدف گذاشته است. این کوهنورد باید بداند که خسته خواهد شد و خطرات مختلفی در طول مسیر در انتظارش هستند. در صورتی که کوهنورد ارزش بالایی برای هدف اصلیاش قائل باشد در مقابل این دشواریها هیچوقت تسلیم نخواهد شد و تسلیم شدن او نشان از بیارزش بودن هدف اصلی نزد اوست.
اما رابطه میان هدف و تلاش رابطهای دوطرفه است. در آغاز راه این هدف هست که توجیه کننده تلاش است اما پس از مدتی تلاش هدف را توجیه خواهد کرد و تغییر جایگاه این دو شاید نقطه عطفی در مسیر حرکت و نقطه شروعی برای موفقیتها و تحولات بزرگ و ارزشمند در زندگی فرد باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
انتخابی تأثیرگذار در کسب مهارت: کمیت یا کیفیت ؟
۶ گام برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ در زندگی
چرا علیرغم تصمیمات و اقدامات اثربخش به نتیجه مطلوب نمیرسیم؟
«در آغاز راه این هدف هست که توجیه کننده تلاش است اما پس از مدتی تلاش هدف را توجیه خواهد کرد»
دومی رو نفهمیدم یعنی چی؟
تلاش چه جوری هدف رو توجیه می کنه؟
مثالی که از کوهنورد آوردین هم هیچ توضیحی در این مورد نداده.
البته اول متن یه اشاره ای کردین: «اول تلاش کنیم و بعد در ادامه مسیر برای تجربه لذت و دستیابی به انگیزهای قوی قلهای را انتخاب کنیم؟»
ولی مورد دوم (تلاش هدف رو توجیه کنه) رو در قالب مثال توضیح ندادین.
ممنون که این موضوع رو مطرح کردین.
مطمئنا من باید بیشتر توضیح میدادم که ندادهام.
وقتی کسی بخش بزرگی از مسیر رسیدن به قله را با تلاش و زحمت بسیار طی میکند و قله را در مقابل دیدگانش مشاهده میکند، دیگر این هدف نیست که باعث تلاش او میشود، تلاشی که قبلا کرده و زحماتی که متحمل شده، باعث خواهد شد که هرگز از پای ننشیند و لذت رسیدن به قله را به این راحتی از دست ندهد. در حالی که در ابتدای مسیر، صرفا هدف است که او را به تلاش و کوشش وامیدارد.
از این رو محرک ابتدای مسیر هدف است و در ادامه، تلاشها و هزینهها و منابع صرف شده هستند که ما را از ایستادن و برگشتن بازمیدارند.
موفق باشید