۶ گام برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ در زندگی

زندگی بدون دستیابی به موفقیتهای بزرگ و قابل توجه برایمان لذت‌بخش نخواهد بود. البته مهم‌تر از رسیدن به آن موفقیتها، طی کردن مسیر و دست‌وپنجه نرم کردن با مشکلات و موانع مسیر دستیابی به اهداف بزرگ است که به زندگی ما معنا می‌دهد و ما را از روزمرگی و بیهودگی می‌رهاند.

اما چگونه می‌توانیم به موفقیتهای بزرگ در زندگی دست پیدا کنیم؟

در این نوشتار قصد من نه پیچیدن نسخه برای همگان بلکه بیان دوباره مواردی هست که قبلاً در نوشتارهای مختلف به صورت پراکنده به آنها پرداخته‌ام و در اینجا اشاره‌ای کلی و جامع به آنها خواهم کرد.

گام اول: تعیین یک هدف کلی، بزرگ و چالش‌برانگیز

مطمئناً اولین گام برای حرکت در یک مسیر، مشخص کردن مقصد و هدف اصلی در آن مسیر است. اینکه بدانیم مقصد نهایی ما که در تلاش برای رسیدن به آن هستیم کجاست و از چه مشخصات و مختصاتی برخوردار است.

یکی از اثربخش‌ترین اقدامات در این مرحله نوشتن مقصد نهایی و توصیف آن با بیشترین و کامل‌ترین جزئیات ممکن برای خودمان است. شاید هر از چند گاهی نیاز داشته باشیم که به آن نوشته و توصیفات مراجعه کنیم و با مرور دوباره آن، مقصد نهایی دوست‌داشتنی‌مان را در ذهنمان ترسیم کنیم و از این کار هم انگیزه کافی برای تلاش و کوشش بیشتر به دست آوریم و هم اینکه بهترین مسیر برای رسیدن به آن را شناسایی کنیم. شاید نیاز باشد مسیر از پیش تعیین شده قبلی را تغییر دهیم تا بهتر و سریع‌تر به هدف اصلی‌مان دست‌یابیم.

برای مثال فرض کنید که هدف ما این باشد که در سال پنجاه کتاب بخوانیم. در این صورت در انتهای سال آگاهی و دانش شخصی ما رشد چشمگیری خواهد داشت و در ابتدای سال بعد نگاه بهتر و کامل‌تری نسبت به خودمان و دنیای اطرافمان خواهیم داشت.

گام دوم: تقسیم هدف اصلی به اهداف خرد

این کار باید به شکلی انجام گیرد که هم بتوانیم در مهلت مقرر به هدف اصلی و بزرگ تعیین‌شده دست‌یابیم و هم اینکه اهداف خرد، واقع‌گرایانه و شدنی باشند. اگر این دو شرط را رعایت کنیم، با پیگیری این اهداف خرد، به‌مرور هر روز بیشتر از روز قبل به هدف اصلی نزدیک خواهیم شد.

در مورد مطالعه کتاب شاید اگر هدف خودمان را به صورت هفتگی تقسیم‌بندی کنیم، می‌توانیم نتیجه بهتری بگیریم و راحت‌تر به هدف اصلی دست‌یابیم. برای مثال می‌توانیم هفته‌ای یک کتاب را به عنوان یک هدف خرد در این مسیر در نظر بگیریم.

گام سوم: پیدا کردن راه‌هایی برای سنجش میزان پیشرفت در رسیدن به هدف

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌هایی که باید اهداف خردمان داشته باشند، قابل سنجش بودن آن‌هاست. به این معنا که در هر زمانی خواستیم بتوانیم میزان پیشرفت خودمان را اندازه‌گیری کرده و به‌صورت عددی ثبت کنیم و یا از آن آگاه شویم.

در هدف‌گذاری برای مطالعه کتاب، این سنجش می‌تواند از طریق شمارش تعداد صفحات مطالعه شده باشد. به این صورت که تعداد صفحات معینی برای هر روز مشخص و میزان دستیابی به اهداف روزانه را ثبت کنیم. به نظرم تقسیم تعداد صفحات کتابی که برای یک هفته در نظر می‌گیریم به هفت روز می‌تواند معیاری قابل سنجش ایده‌آل و قابل دستیابی‌ای برای رسیدن به هدف اصلی‌مان باشد.

گام چهارم: حفظ تمرکز بر روی کارهایی که انجام می‌دهیم

داشتن تمرکز کافی یکی از شروط مهم در دستیابی اثربخش به اهداف تعیین‌شده است. ممکن است ما از نظر کمی پیشرفت خوبی در حرکت به سمت هدف اصلی‌مان داشته باشیم ولی چون تمرکز زیادی بر کار اصلی نداشته‌ایم، اقداماتمان چندان اثربخش نباشند و در نهایت دستیابی به هدف هم برایمان دستاورد چندانی در پی نداشته باشد.

در مثال مطالعه کتاب، بهترین حالت این است که هنگام مطالعه تمرکز کافی داشته باشیم و از طریق ارزیابی‌های شخصی و اصولی که تعیین می‌کنیم، میزان اثربخشی و انجام درست مطالعات روزانه را محک بزنیم و در صورت نیاز اقدامات اصلاحی موردنیاز را انجام دهیم.

تعریف چالش‌های شخصی مختلف می‌تواند برای ایجاد تمرکز بیشتر مؤثر واقع شود. برای نمونه ضبط فایل صوتی از مطالبی که هر روز مطالعه می‌کنیم یا نوشتن پست وبلاگ در مورد آنها می‌تواند چالشی اثربخش برای سنجش میزان تمرکزمان در حین مطالعه باشد.

گام پنجم: توسعه مهارت‌ها برای استفاده حداکثری از فرصت‌ها

بهتر است ما هم‌زمان با تلاش برای دسترسی به اهداف کوچک و بزرگ خودمان، در جهت توسعه مهارت‌ها و توانمندی‌های شخصی هم گام برداریم و در این جهت تلاش کنیم. در این صورت اگر فرصت‌های بهتری در روند حرکت به سمت هدف برایمان پیش آید، به بهترین شکل ممکن خواهیم توانست از آنها استفاده کنیم.

در خصوص هدف مطالعه کتاب، توسعه مهارت‌های یادداشت‌برداری و یادگیری اثربخش می‌تواند برایمان مفید باشد.

گام ششم: بالا بردن انتظارات از خود در صورت کسل‌کننده بودن فعالیت‌ها

مرحله نهایی این است که همواره حواسمان به لذت‌بخش و جذاب بودن فعالیت‌هایی که در مسیر دستیابی به اهداف خرد انجام می‌دهیم باشد. در صورتی که بعد از مدتی احساس کردیم که این کارها برایمان کسل‌کننده و یا پیش پا افتاده هستند، بهتر است انتظارات را از خودمان افزایش داده و اهداف خردمان را بزرگ‌تر کنیم.

در این صورت علاوه بر اینکه انجام فعالیت در ادامه مسیر برایمان لذت‌بخش‌تر خواهد شد، بلکه هدف نهایی‌مان هم بزرگ‌تر و جذاب‌تر خواهد شد و متناسب با آن دستاوردهای بیشتری در انتهای مسیر خواهیم داشت.

در مورد مطالعه تعداد کتاب مشخص در طول یک سال، بهتر است بعد از مدتی تعداد صفحاتی را که در طول روز مطالعه می‌کنیم، افزایش دهیم تا در نهایت شاید بتوانیم تعداد کتاب‌های بیشتری مطالعه کنیم. البته مطالعه کتاب‌هایی که خواندن و درک مطالب آنها به دلیل محتوای تخصصی زمان بیشتری از ما می‌گیرد هم می‌تواند برای دستیابی اثربخش به اهداف، مؤثر باشد.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

نقص بزرگ ذهن انسان برای قرار گرفتن در مسیر رشد و پیشرفت

سه متغیری که همراستایی آن‌ها بازده شما را حداکثر خواهد کرد

درد ناشی از پذیرفته نشدن توسط دیگران و روش‌های مقابله با آن

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

6 دیدگاه

  1. ممنون از مطلب مفیدتون
    اما به نظر شما موفقیت های بزرگ رو چه کسی تعریف میکنه؟
    درسته که هر کس موفقیت های بزرگ رو بر اساس توانایی ها و شرایط خودش انتخاب میکنه
    اما گاهی فرد دلش موفقیت ها و کارهای بزرگتر میخواد در صورتی که شرایط براش مهیا نیست
    چه از نظر امکان زمانی یا هر چیز دیگه
    اینجا باید سقف خواسته هاش رو بیاره پایین تر
    و نهایتا هر موفقیت دیگه ای نمیتونه دلش رو اون طور که باید و شاید خوشحال کنه
    چه پیشنهادی برای این فرد دارید تا دچار روزمرگی و کسالت و ناامیدی نشه؟

    1. دوست عزیز،
      متشکرم از نظر لطفت،
      واقعیتش این هست که هرچی در ادامه برات می‌نویسم صرفا براساس نظرات شخصی خودم هست و این هم به دلیل سؤالی هست که از من پرسیدی.
      به نظرم هر فردی یک سری منابع و توانمندی‌ها داره که خودش بیشتر و بهتر از هر کسی از اونها آگاهه.
      شاید یک دوستی منابع و توانمندی‌های ما رو کمتر از اونی که هست برآورد کنه و به ما مدام بگه خیلی بلندپروازی و دوستی دیگه بیش از اندازه برآورد کنه و ما رو مدام به سمت انتخاب اهداف بزرگ و دست نیافتنی هدایت کنه.
      اما مهم شناخت خودمون هست که اگه به همچین شناخت کاملی از خودمون نرسیدیم، بهتر هست که اول شناخت و آگاهی کامل نسبت به داشته‌های خودمون پبدا کنیم.
      در مرحله بعدی بایستی هدفگذاری اصولی بکنیم.
      هدفگذاری اصولی هم این هست که هدفی که انتخاب می‌کنیم نه خیلی بزرگ باشه که خودمون از ابتدا بدونیم که بهش نمی‌رسیم و بیشتر به عنوان یه دلخوشی بیهوده بهش نگاه کنیم و نه اینکه اونقدر کوچیک باشه که برامون هیچ انگیزه و لذتی در پی نداشته باشه.
      میهای چیکسنت میهایی در کتاب فلو به خوبی این موضوع رو باز کرده و توضیحات کامل و مفصلی در موردش داده.
      حرف اصلی میهایی در این کتاب این هست که یک سری فعالیت‌ها وجود دارند که ما در حین انجام اونها گذر زمان رو احساس نمی‌کنیم و لذت بی اندازه‌ای از انجام اون فعالیت‌ها می ‌بریم و میاد مشخصه‌های این فعالیت‌ها رو تو جنبه‌های مختلف زندگی تشریح می‌کنه.
      اگه این کتاب رو نخوندین توصیه می‌کنم حتما بخونینش.
      اما اینکه ما یک سری محدودیت‌ها شاید داشته باشیم که مانع از هدفگذاری‌های بزرگ ما بشن و عملا اهدافمون رو به این دلیل کوچکتر انتخاب کنیم. به طوری که برامون انگیزاننده نباشه.
      به نظرم این چیزی که شما می‌گین اسمش محدودیت نیست. اسمش اولویت‌بندی هست. یعنی اینکه شما تو زندگی‌تون اولویت رو قبل از اون اهداف بزرگ به یک سری چیزهای دیگه دادین و از همون اول سلسله مراتب ارزشهاتون رو اینجوری تعریف کردین.
      این کار اگه با انتخاب و رضایت خودتون هست که اصولا باید از این کار خیلی راضی و خوشحال باشین و این خودش به یه انگیزاننده براتون تبدیل بشه.
      ولی اگه این اولویت‌بندی براساس انتخاب و علاقه خودتون نبوده، بنابراین شما ترجیح‌تون این بوده که براساس ترجیحات افرادی دیگه زندگی کنین و این هم در نهایت انتخاب و اراده خودتون بوده.
      پس در هر صورت زندگی از انتخاب و اراده ما خارج نیست.
      بالاخره هر موفقیتی هزینه‌هایی داره که مطمئنا بدون دادن اون هزینه‌ها نخواهیم توانست به اونها برسیم.
      اما در هر صورت با برداشتن گام‌های کوچک هم مطمئنا می‌توان به قله‌های بزرگ رسید. شاید عجله در رسیدن به این قله‌ها خودش به آفتی برای موفقیت‌های بزرگ تبدیل بشه.
      امیدوارم پاسخم تا حدی کامل بوده باشه.
      موفق باشی.

  2. با سلام
    ممنون از مطالب خوب و مفیدی که می نویسید.
    سایت شما را در وبلاگم لینک دادم که همیشه در دسترسم باشد و بتوانم به سایتتون سر بزنم.
    ممنون میشم نگاهی به وبلاگم بیندازین و دیدگاه خودتون رو در این مورد به عنوان یک بلاگر فعال بنویسید.
    با تشکر از شما و وبسایت عالی تون

    1. حمید عزیز،
      از لطف و محبتت ممنونم،
      وبلاگ زیبا و پرباری داری
      وبلاگت رو به لیست وبلاگهای فیدخوانم اضافه کردم و از این به بعد پیگیر نوشته‌هات خواهم بود.
      موفق باشی دوست عزیزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *