گاهی اوقات مشکلاتی چنان بزرگ و پیچیده در زندگی برایمان پیش میآید که انگار فکر و ذهنمان را از کار میاندازند. هر چقدر بیشتر فکر میکنیم، همچون فردی که در باتلاقی گرفتار شده، بیشتر در تله مشکلات و افکار و خیالات آزاردهنده و بینتیجه گرفتار میشویم.
شاید یک راهحل را دهها بار در ذهنمان مرور کنیم. شاید حرفی را صدها بار با خودمان تکرار کنیم. این افکار و این حرفها همچون چرخهای پایانناپذیر مدام در ذهنمان تکرار میشوند. مدام سبک و سنگینشان میکنیم و هر بار هم با همان توجیهات و دلایل کنار گذاشته میشوند.
اما شاید یکی از اثربخشترین راههای فرار از چنین افکاری و یافتن راهحل برای چنین مشکلاتی نوشتن باشد. نوشتنی که بی هیچ ملاحظه و دغدغهای صورت گیرد.
آن مشکل پیچیدهای را که مدتهاست ذهنتان را به خود درگیر کرده، بر روی کاغذ بیاورید. مشکلی که به نظر میرسد راهحلی برای آن وجود ندارد.
بیست دقیقه بدون توقف در مورد آن بنویسید. هر آن چیزی را که در موردش میدانید بر روی کاغذ آورید. هر چیز واضح و مشخص یا هر چیزی مبهم و نامعلومی را که در ذهن دارید بنویسید.
واقعیاتی هرچند ساده و پیشپاافتاده، حقایقی در مورد شرایط و موقعیت حال حاضر، چیزهایی که به آنها فکر میکنید، چیزهایی که دیگران به آنها فکر میکنند، تلاشهایی که کردهاید، تلاشهایی که میتوانید بکنید، موانعی که بر سر راهتان قرار دارند، مسائل منطقی و غیرمنطقی.
سعی نکنید فهرستتان خطی و منطقی و بر اساس اصول باشد. اجازه دهید هر حقیقتی که به ذهنتان متبادر میشود، بر روی کاغذ ثبت شود و هر جمله، جمله بعد از خود را در ذهن به پیش براند.
این کار به احتمال زیاد باعث گشوده شدن بسیاری از گرههای ذهنی شما و شکل گرفتن راهکارهایی اثربخش برای حل مشکل پیچیدهای که فکرتان را به خود مشغول کرده بود بشود. راهحلهایی که از طریق نظم دادن به افکار و اندیشههایتان حاصل شدهاند و شاید جز از این طریق نمیشد به آنها دست یافت.
کمترین دستاورد این کار نظم گرفتن افکار و خلاصی از تکرار چندینباره یک سری حرفها و خیالات تکراری و آزاردهنده خواهد بود.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معجزه نوشتن و نیروی شفابخش حمایت عاطفی
1 دیدگاه