میهای چیکسنت میهایی، روانشناس آمریکایی – مجاری است که در سال ۱۹۳۴ به دنیا آمده و اکنون یکی از اساتید دانشگاه شیکاگو است. قبلاً کتاب خلاقیت از او را خوانده بودم و اخیراً در حال مطالعه کتاب غرقگی یا همان flow هستم.
میهای چیکسنت میهایی در این کتاب از تجربههای خوب و عمیق انسانی نوشته که افراد در چنین لحظاتی گذر زمان را احساس نمیکنند و از این رو لذت بسیاری نصیبشان میشود که شاید از طریق تجارب دیگر قابل دستیابی نباشد.
نویسنده معتقد است که هر کسی باید در جستجوی روابط، فعالیتها و شغلهایی باشد که چنین حالتی را در آنها تجربه میکند و از این طریق لذت و شادمانی و حس رضایت را در زندگی خود به حداکثر برساند.
قبلاً توصیههای بزرگان در خصوص خواندن شعر و آثار آن بر کسب آرامش، لذت و همچنین مهارت در سخنوری و نوشتن را خوانده یا شنیده بودم. در این کتاب هم میهای چیکسنت میهایی به این موضوع پرداخته و در بخشی از کتاب به تأثیر خواندن شعر در ما انسانها اشاره کرده که دوست داشتم آن قسمت را با شما هم به اشتراک بگذارم.
از آنجا که شعر امکان حفظ تجربه را به صورتی فشرده و استحاله شده در ذهن فراهم میسازد، برای شکل دادن به آگاهی ایدهآل است. اثر خواندن شعر در هر شب برای ذهن، مانند تأثیر وزنه زدن بر عضلات بدن است که «تناسب اندام» را حفظ میکند. دستکم در آغاز لازم نیست که شعری فاخر باشد و لازم نیست که کل شعر خوانده شود. آنچه مهم است یافتن دستکم یک بیت است که شروع به بازخوانی کنیم. گاهی اوقات حتی یک واژه کافی است که پنجرهای برای نگاه جدید به جهان باز شود و ذهن سفری درونی را آغاز کند.
پیشنهاد میکنم فرصت شیرین و لذتبخش خواندن روزانه شعر را از خود دریغ نکنید.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
رواقی گری چیست؟ رواقیون کیستاند؟
مطالب وبلاگتون آدم رو توی وبلاگ گیر میندازه. تقریبا هر چیزی که بهش فکر کردم و یا این مدت راجبش خوندم توی وبلاگ شما وجود داره. از این همه محتوای خوب ممنون!
خیلی ممنونم از نظر لطفتون،
ای کاش شما هم بیشتر تو وبلاگتون بنویسید.
من جزو طرفداران پروپاقرص نوشتههاتون هستم.