بهترین رویکرد در مواجهه با ایده های جدید

ذهن ما مدام در حال جستجو و یافتن است و هرلحظه امکان دارد ایده جدیدی به سراغش بیاید. ایده‌ای در مورد کسب و کارمان، ایده‌ای در مورد بهبود سبک زندگی‌مان و یا ایده‌هایی کاملاً نامرتبط با کسب و کار و زندگی‌مان. به‌هرحال مغز ما همواره در حال تقلا و کنکاش است.

این روزها کم نیستند کسانی که ادعا می‌کنند ایده‌هایی جدید و بکر در سر دارند و به دنبال سرمایه‌گذار یا منابع مالی دیگر برای اجرای آن هستند و در صورت سرمایه‌گذاری بر روی ایده‌هایشان، بیشترین سوددهی نصیب سرمایه‌گذار خواهد شد.

شاید در روز چند ایده هم به ذهن ما برسد، ایده‌هایی که شاید به نظر خودمان و در نگاه اول بسیار بکر و تازه باشند.

افراد در برخورد با این ایده‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول کسانی هستند که بلافاصله دست به اجرا می‌زنند و ایده جدیدشان را به هر شکلی و با تأمین منابع به هر صورتی پیاده‌سازی می‌کنند و مدتی را مشغول چیدن مقدمات و اجرای ایده‌شان هستند تا وقتی‌که ایده جدید دیگری به ذهنشان برسد.

این افراد دائماً در حال اجرای ایده‌ها به‌صورت نصفه و نیمه، دست کشیدن از آن ایده و رفتن به سراغ ایده‌های جدیدتر هستند.

این ایده‌چی‌ها مدام در حال مصرف منابع‌اند و ازآنجایی‌که منابع موجود محدود هستند، با تخصیص  آن‌ها به چندین و چند ایده به صورت پراکنده و مشغول شدن  به اجرای آن‌ها، در عمل از تخصیص بهینه منابع غافل می‌شوند. اینان در واقع با توجه به گستره جبهه‌های کاری و فعالیت در چندین حوزه احساس می‌کنند که در حال پیشروی به سمت اهداف با سرعتی چشم‌گیر هستند ولی در واقع دچار تعدد اهداف و ایده‌ها شده‌اند..

دسته دوم کسانی هستند که ایده‌هایشان را ثبت می‌کنند و فرصتی مشخص را صرف بررسی ایده‌های جدیدشان می‌کنند. این افراد ایده‌ها را بررسی می‌کنند، در موردشان با کارشناسان مورد اعتماد آن حوزه بحث و تبادل‌نظر می‌کنند. در مورد ایده‌ها جستجو و مطالعه می‌کنند و بعدازاینکه به‌صورت کامل به آن ایده اشراف پیدا کردند و به شرایط مسلط شدند، شروع به اجرا می‌کنند و در این مسیر حداکثر سعی‌شان بر این است که بهترین عملکرد را داشته باشند و از منابع موجود به صورتی بهینه بهره‌برداری کنند..

افراد دسته دوم با گزینه‌های متعددی مواجه هستند و تمام تلاششان را در جهت انتخاب بهترین، تاثیرگذارترین و مناسب‌ترین گزینه به کار می‌گیرند. وقتی هم که انتخابشان نهایی شد، تمام توانشان را صرف اجرای آن ایده و دستیابی به هدفشان به بهترین شکل ممکن می‌کنند.

دسته سومی هم هستند که در ظاهر جزو دسته دوم هستند و همیشه در حال بررسی ایده‌ها، ولی هیچ‌وقت دست به عمل نمی‌زنند؛ یعنی اینکه مدام در حال بحث و بررسی هستند و روزها و ماه‌هایشان را صرف این کار می‌کنند. آنان آن‌قدر بر روی بررسی یک ایده متوقف می‌شوند که درنهایت زمان مناسب برای اجرای آن سپری می‌شود و سپس به سراغ ایده دیگری می‌روند و مدتی را هم به همین ترتیب با آن ایده طی می‌کنند. این افراد بیشتر اهل شعار و شوآف هستند تا اجرا و طبیعتاً هیچ‌وقت به جایی نخواهند رسید.

به نظرم میزان موفقیت و دسترسی به اهداف در دسته دوم بیشتر از سایرین باشد و با توجه به تمرکز منابع بر روی یک هدف این دسته از اهداف سریع‌تر پیشرفت کنند.

البته شاید نتوان افراد دسته اول و دوم را به‌صورت مطلق از هم جدا کرد ولی هرچقدر که بررسی و انتخاب ایده برای اجرا حساب‌شده‌تر و با آگاهی و تسلط بیشتری صورت بگیرد و منابع با تمرکز و هوشمندی بیشتری صرف شوند، احتمال موفقیت افزایش خواهد یافت.

 

شاید دوست داشته باشید این مطالب را هم بخوانید:

مختصرسازی و برچسب زدن، دشمن خلاقیت | نمونه‌ای از پست‌های ست گادین

آیا کاهش قدرت خلاقیت با افزایش سن واقعیت دارد؟

اگر عاشق گرفتن بازخورد از دیگران و شنیدن نظرات هستید، بخوانید!

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *