مغالطه استناد به مرجعیت کاذب زمانی اتفاق میافتد که فردی با استناد نادرست به خبرگی و بدون در نظر گرفتن ملاکهای ارجاع درست، از مدعایی پشتیبانی کند. بیشک ما قادر به کسب تخصص و خبرگی در تمامی زمینهها نیستیم و به همین دلیل ناچار از مراجعه به متخصصان و خبرگان حوزههای متعدد برای رسیدن به یک دیدگاه و نظر معتبر و مورد اطمینان در خصوص موضوعات مختلف هستیم. اما مبنا قرار دادن نظرات خبرگان و متخصصان هم ملاکهایی دارد که همواره بایستی مدنظر قرار گیرند. از جمله این ملاکها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- فرد متخصصی که به او ارجاع میدهیم باید مشخص باشد.
- خبره موردنظر باید خوشنام باشد.
- فعالیت و تخصص فرد در زمینه موردنظر باشد.
- موضوع مورد بحث محل اجماع باشد و در خصوص آن اختلافنظر در میان خبرگان مختلف وجود نداشته باشد.
مغالطه استناد به مرجعیت کاذب در متون و منابع مختلف، با عناوین متعددی مورد اشاره قرار میگیرد که از جمله آنها عبارتاند از:
- Fallacious Appeal to Authority
- توسل به مرجعیت کاذب
- استناد مغالطهآمیز به خبرگی
- توسل غیرمجاز به مرجع
- حقانیت به واسطه مرجعیت
افراد به طرق گوناگونی گرفتار این مغالطه میشوند که در هرکدام از آنها ممکن است یک یا چند ملاک از ملاکهای گفته شده موردتوجه قرار نگرفته باشد. مواردی که در ادامه میآیند، نمونههایی از ارتکاب به این نوع مغالطه هستند:
- محققان به این مسئله اذعان دارند که کشیدن سیگار تأثیر چندان زیادی بر بروز بیماریهای قلبی ندارد (نامشخص بودن فرد متخصص)
- تبلیغ یک محصول غذایی توسط یک ورزشکار معروف (تخصص نداشتن فرد در زمینه موردنظر)
- بر اساس نظر استیون هاوکینگ اعتقاد به خدا مضحک است. (عدم تخصص فرد در زمینه موردنظر و همچنین نبود اجماع در این خصوص در میان فلاسفه و الاهیدانان)
برای گرفتار نشدن در دام این مغالطه بهتر هست همیشه حواسمان به این مسئله باشد که آیا در زمینه مورد ادعا اجماعی وجود دارد یا نه و بعد هم اینکه کارشناسان و متخصصان واقعی آن زمینه چه کسانی هستند و نظر غالب آنها در خصوص آن موضوع چیست.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
نظر استیون هاوکینگ و انیشتین در مورد خدا قبول نیست و مغالطه است ولی نظر خمینی و کلینی در مورد خدا درست درسته!!!
بسیار کاربردی. متاسفانه در این سالها در علوم انسانی خصوصا تاریخ شاهد یک چنین مغالطه ای به وفور هستیم . و متاسفانه به دلیل سیاست های دولتی که هیچ اهمیتی به این حوزه نمی دهد این مسائل نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه به شیوه ی عجیبی رشد پیدا کرده است. و گاه می بینیم کسانی در این عرصه وارد می شوند و بسا ادعاهایی با رنگ و لعاب های زیبا به مردم خورانده می شود که هیچ پایگاه علمی ای ندارند و منسوب به کسانی هستند که در حقیقت جزء کم سوادترین بخش جامعه محسوب می شوند. امید که روزی علوم انسانی در این کشور جایگاه حقیقی خودش رو پیدا کنه.