معیار شما برای سنجش کیفیت زندگی خودتان چیست؟

هر کدام از ما معیارهای مخصوص خودمان را برای سنجش کیفیت زندگی و سطح عملکردمان داریم.

این معیارها بسیار متفاوت هستند. یکی از دلایل تنوع و گوناگونی در سبک زندگی مردم هم می‌تواند این موضوع باشد.

برخی از این معیارها فراگیر و مورد قبول اکثریت جامعه هستند و برخی دیگر بسیار خاص و مربوط به باورها و اعتقادات یک گروه یا فرد خاص.

معیارهای افراد برای سنجش کیفیت زندگی‌شان می‌تواند برای دیگران جذاب و آموزنده باشند.

البته بر اساس جایگاه فرد در جامعه و در میان دوستان و آشنایان و همچنین رفتارها، برخوردها و تصمیمات او در موقعیت‌های مختلف، می‌توان تا حدودی به این معیارها پی برد.

هر کس می‌تواند چندین معیار و ارزش مختلف برای سنجش کیفیت زندگی شخصی خود داشته باشد که معمولاً یکی از آن‌ها مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر از سایر معیارهایش هستند.

بعضی افراد معیار سنجش کیفیت زندگی‌شان میزان درآمدی هست که روزانه یا ماهیانه کسب می‌کنند و در مجموع بر اساس میزان دارایی و ثروتی که دارند، در مورد میزان موفقیت خودشان در زندگی قضاوت می‌کنند.

افرادی هم هستند که کیفیت زندگی خود را بر اساس میزان عبادات خود اندازه می‌گیرند و همواره در حال شمارش و ثبت کارهای عبادی خودشان هستند.

برخی دیگر تعداد دوستان و آشنایان و یا میزان ارتباط با افراد از طبقات مرفه جامعه را معیاری برای سنجش میزان موفقیت خود در زندگی مبنا قرار می‌دهند.

برخی دیگر هم با توجه به میزان خوبی و کمکی که به دیگران می‌کنند و تأثیرات مثبتی که بر دنیای اطراف خود می‌گذارند، کیفیت زندگی خودشان را مورد سنجش قرار می‌دهند.

این چهار مورد عمومی‌ترین و فراگیرترین معیارهایی هستند که به نظرم در جامعه ما وجود دارند. سایر معیارها هم شاید به نوعی مرتبط با این‌ها باشند.

لزوماً تناقضی بین معیارهای بالا وجود ندارد و این احتمال هست که در برخی اوقات با یکدیگر هم‌جهت و هم سو هم باشند.

ولی مهم آن چیزی است که فرد در ذهن خود، معیار و محک اصلی و مبنا در نظر گرفته است. این معیار همانی است که در صورت به وجود آمدن تناقض، همان را مبنای سنجش تصمیماتش قرار خواهد داد.

به نظر من در میان موارد گفته‌شده هیچ معیاری نمی‌تواند به اندازه مورد آخر باارزش بوده و در ساختن جامعه و دنیایی بهتر، مؤثر باشد.

من به‌شخصه معتقدم در صورتی یک روز نسبت به روز دیگر بهتر خواهد بود و کیفیت زندگی ما در آن روز بهتر از سایر روزها خواهد شد که در آن گام بزرگ‌تری در جهت بهبود زندگی دیگران به هر طریقی برداشته باشیم.

این بهبود زندگی دیگران می‌تواند از طریق اقدامی در جهت افزایش آگاهی و دانش آن‌ها، اقدامی در جهت ایجاد حس خوب در دیگران، حل کردن مشکلی از مشکلات سایرین و یا هر اقدامی باشد که در کل به بهتر شدن زندگی آن‌ها و ساختن جامعه‌ای بهتر منجر می‌شود.

به نظرم این کار هم در جهت شادی و رضایت درونی فرد هست و هم در جهت منافع دیگر انسان‌ها. به‌نوعی معتقدم فلسفه اصلی وجودی انسان در این دنیا هم به این معیار نزدیک‌تر هست.

برای منطقی و بهتر بودن این معیار نسبت به سایر معیارها برای سنجش کیفیت زندگی انواع دلایل و شواهد را می‌توان عنوان کرد ولی به نظر من همین‌که این معیار در جهت هم‌افزایی و ساختن دنیایی بهتر و شادتر باشد، خود بهترین دلیل برای برتری آن نسبت به سایر معیارها خواهد بود.

ای‌کاش همه انسان‌ها در دنیا معیار خود را برای کیفیت زندگی‌شان، خدمت به دیگران و ساختن دنیایی بهتر با بهبود کیفیت زندگی و دادن حس خوب به سایر افراد قرار می‌دادند تا دنیای بهتر، زیباتر و شادتری داشتیم.

هرکدام از ما در انتهای روز می‌توانیم، بر اساس همین معیار و ارزش، عملکرد خودمان و کیفیت زندگی‌مان را قضاوت کرده و برای روزها، ماه‌ها و سال‌های بعدمان برنامه‌ریزی کنیم. با در پیش گرفتن این روند مطمئناً در بلندمدت زندگی و احساسات بسیار خوبی را تجربه خواهیم کرد و درنهایت میزان رضایت درونی از خودمان و به همان نسبت میزان عزت‌نفسمان هم افزایش خواهد یافت.

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه:

منطقه خطرناکی به نام منطقه آسایش

داشتن مدل ذهنی متغیر لازمه رشد و بهبود زندگی

راهکاری برای رضایت بیشتر از زندگی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

6 دیدگاه

  1. من هم مثل شما و خیلی‌های دیگر سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم و از راهی که بلدم کمک اطرفیانم باشم. به نظرم این قشنگ‌ترین و کامل‌ترین هدفی است که می‌توان در زندگی داشت، به شرط آن‌که بی‌منت باشد و انتظار خوبی متقابل وجود نداشته باشد که در این صورت هم از ارزش کارهای خودمان کاسته می‌شود و هم به مرور تمایل‌مان به کمک کردن کمتر می‌شود.

      1. به نظر من عقابد و اهداف شما قابل تحسین است و حرف هایی خوب و اگر عملی باشد عمل خوبی در طول زندگی است.
        ولی
        هرچیزی را باید طبق تعریف خود معرفی نماییم
        باید اول تعریف زندگی را بفهمیم و همچنین تعریف کیفیت و سپس زندگی با کیفیت را معرفی نماییم در این صورت هست که یک شاخصی برای سنجش بدست می آید و به ما نشان می دهد که با کیفیت زندگی می کنیم یا نه.
        پس بیایید ابتدا
        زندگی را تحقیق کنیم
        بعد درمورد کیفیت و تعریف و تعریف آن و هر هشت شاخصه کیفیت تحقیق نموده و مطالعه و عمل نماییم
        ارادتمند شما
        گل پرور هستم ۰۹۱۴۳۵۵۶۵۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *