وقتی مصیبت ما را تهدید به زمین‌گیر شدن می‌کند

وقتی مصیبت ما را تهدید به زمین‌گیر شدن می‌کند، نیاز داریم با یافتن مسیر تازه‌ای برای صرف انرژی روانی، مسیری که دور از دسترس نیروهای بیرونی باشد، اثبات کنیم که کنترل امور را در دست داریم. زمانی که همه آرزوها بر باد می‌رود، فرد هنوز هم باید در جست‌وجوی هدف معناداری باشد که خودش را پیرامون آن سازمان دهد. بعد از آن، حتی اگرچه فرد از لحاظ عینی در بند است، از لحاظ ذهنی آزاد می‌شود.

این‌ها جملاتی هستند که میهای چیکسنت میهایی در کتاب غرقگی برای تعریف شخصیت خودانجام به کار می‌گیرد. شخصیتی که می‌تواند به بهترین شکل ممکن خود را از میان مصائب نابودکننده بیرون بکشد و همچنان به زندگی پربار خود ادامه دهد.

ریچارد لوگان بر اساس نوشته‌های بسیاری از افراد نجات‌یافته از مصائب و مشکلات بزرگ که شامل ویکتور فرانکل و برونو بتلهایم می‌شود، روشی را پیشنهاد می‌کند:

مهم‌ترین صفت نجات‌یافتگان، نوعی «فردگرایی ناخودآگاه» یا هدف به شدت جهت‌یافته‌ای است که خودپرستانه نیست. افرادی که دارای این ویژگی هستند، اگرچه در ابتدا پیش بردن علایقشان برایشان مهم نیست، در همه موقعیت‌ها به بهترین نحو عمل می‌کنند. از آنجا که آنها برای اعمالشان انگیزش درونی دارند، به آسانی بر اثر تهدیدهای خارجی آشفته نمی‌شوند. چون آنها برای مشاهده و تحلیل محیط اطرافشان به قدر کافی انرژی روانی آزاد در اختیار دارند، شانس بیشتری دارند که فرصت‌هایی را برای عمل در این محیط‌ها کشف کنند.

اگر ما می‌خواستیم صفتی را به مثابه مؤلفه کلیدی شخصیت خودانجام در نظر بگیریم، احتمالا همین فردگرایی ناخودآگاه بود. افراد خودشیفته، که عمدتاً مشغول محافظت از خودشان هستند، زمانی که شرایط خارجی تهدیدکننده می‌شود، از هم می‌پاشند. هراس ناشی از این وضعیت مانع از آن می‌شود که آنها کاری را که باید انجام دهند، توجه آنها در تلاش برای بازسازی نظم در هشیاری به درون خود معطوف می‌شود و توجه کافی برای سروسامان دادن به واقعیت خارجی باقی نمی‌ماند.

برتراند راسل هم در خصوص نحوه به شادمانی رسیدن خود از طریق ساختن شخصیت خودانجام اینچنین توضیح داده است:

به تدریج یاد گرفتم که به خودم و نقص‌هایم بی‌تفاوت باشم؛ سعی کردم توجهم را بیشتر معطوف موضوعات خارجی کنم: وضعیت جهان، شاخه‌های مختلف دانش و افرادی که به آنها علاقه داشتم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

یک دلیل مهم برای اثربخش نبودن یادگیری

دو نوع نگرش ضروری برای درک هر چیزی در دنیای اطراف

سردرگمی، تعارض درونی و کشف هدف غایی

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *