مسری بودن کار خوب | آیا مهربانی واگیردار است؟

میزان مسری بودن کار خوب را دو روانشناس آمریکایی طی یک آزمایش جالب در سال ۲۰۱۰ مورد بررسی قرار دادند. آنها یک بازی شرط‌بندی با ۱۲۰ داوطلب ترتیب دادند که همه باهم غریبه بودند. این داوطلبان به گروه‌های چهارنفره تقسیم شدند. برای شروع به هر شخص مقداری پول داده شد و بعد او این اختیار را داشت که هر میزانی از آن پول را که تمایل داشت، در خزانه گروه بگذارد.

پس از دور اول همه گروه‌ها جابجا شدند؛ به طوری که هیچ دو نفری که قبلاً هم‌گروه بودند دیگر در یک گروه نبودند. در دور بعد یک ترفند تکثیر اتفاق افتاد. هرگاه در دور اول کسی یک دلار بیشتر در خزانه گذاشته بود، بقیه بازیکنان گروه در دور بعدی با اینکه با افراد دیگری بازی می‌کردند به طور متوسط بیست سنت بیشتر در خزانه گذاشتند.

این اثر تا دور سوم برقرار بود به طوری که بازیکنان میانگین پنج سنت بیشتر گذاشتند. در دور آخر هر سهم یک دلاری بیش از دو برابر شده بود.

روتخر برخمان با روایت این آزمایش در کتاب تاریخ امیدبخش نوع بشر، می‌گوید:

هر کار خوب مثل سنگی در دریاچه است که امواج را به اطراف می‌فرستد.

امروزه با گسترش شبکه‌های اجتماعی و فراگیر شدن ارتباطات دیجیتال، این اثر بیش از حد تشدید شده و خود را نشان دهد. به‌طوری‌که هر فرد فعال در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند با نشان دادن کار خوب دیگری و کمک به تکثیر و دیده شدن هر چه بیشتر آن، بر زندگی و انتخاب‌ها و تصمیمات صدها، هزاران و شاید میلیون‌ها انسان دیگر تأثیر بگذارد.

بر اساس این آزمایش مهربانی و خوبی بیش از آنچه انتظارش را داریم واگیردار و مسری است و این موضوع کار ما را به عنوان فردی که در قرن بیست‌ویک زندگی می‌کند و امکان حضور در شبکه‌های اجتماعی و تعامل با دیگران به شکلی گسترده را داراست، هم سخت می‌کند و هم بسیار تأثیرگذار.

از طرفی این امکان برای انسان قرن بیست‌ویکمی همچون یک تیغ دولبه هست که هم امکان بهره‌برداری مثبت از آن هست و هم امکان بهره‌برداری منفی. افسوس که به اشتراک‌گذاری رفتارهای نادرست و غیرانسانی بیشتر از رفتارهای خوب و مهربانی‌های غیرمعمول اتفاق می‌افتد و استقبالی هم که از محتوای نوع اول می‌شود خیلی بیشتر از محتوای حاوی رفتارهای انسانی و سرشار از مهر و محبت هست.

با این وجود ما هنوز این فرصت و امکان را داریم که از مسری بودن کار خوب و واگیردار بودن مهربانی به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و در حد توان خودمان، هر وقت که فرصتی پیش آمد یک بذر کوچک در این سرزمین گسترده دیجیتالی بکاریم تا شاید روزی این بذرها به درختانی تنومند و پربار تبدیل شوند.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

حس ناخوشایند حاصل از بینا شدن یک فرد نابینا

تبدیل کوتاه‌مدت‌نگری به بلندمدت‌نگری

توصیفی مختصر از پیشرفت علم در پانصد سال اخیر

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *