چند وقت پیش نوشتاری با عنوان «برای تجربه یک زندگی خوب، آثار داستانی بخوانیم یا آثار غیرداستانی؟» در باب مزایا و دستاوردهای مطالعه آثار داستانی و غیرداستانی نوشتم که اتفاقاً در مدتی کوتاه به یکی از نوشتارهای پرمخاطب وبلاگم تبدیل شد.
واقعیت این است که قبل از نوشتن این مطلب کتاب حیوان قصهگو نوشته جاناتان گاتشال را نخوانده بودم.
بعد از مطالعه فصل سوم این کتاب، متوجه شدم که بخشهایی از این فصل برای تکمیل این پست مناسب هستند و نقل دوباره آنها در این وبلاگ باعث خواهد شد که مطلب برای شما مفیدتر باشد.
به همین دلیل تصمیم گرفتم آن بخشها را عیناً برایتان بازگو کنم.
کیت اوتلی، روانشناس و رماننویس، داستانها را شبیهسازی پروازی زندگی اجتماعی انسان مینامد. همانطور که شبیهسازهای پروازی به خلبانان امکان میدهند که در امنیت آموزش ببینند، داستانها نیز با امنیت به ما یاد میدهند که چگونه با چالشهای بزرگ دنیای اجتماعی روبهرو شویم. داستان مانند یک شبیهساز پروازی ما را به درون مسائل حاد مشابهی میاندازد که بهموازات مسائلی که در واقعیت با آنها روبهرو میشویم جریان دارند؛ و خاصیت اصلی داستان، مانند یک شبیهساز پروازی، این است که تجربهای غنی کسب میکنیم بدون آنکه در پایان بمیریم. برای مثال، ما وارد قلمرو شبیهسازی روبهرو شدن با یک مرد خطرناک یا اغوای همسر دیگری میشویم و قهرمان داستان به نیابت از ما جان بر سر این کار میگذارد.
در امتداد این خط استدلال، ما به دنبال داستان هستیم چون از آن لذت میبریم. ولی طبیعت ما را برای لذت بردن از داستان طراحی کرده است تا از مزایای این تمرین بهره گیریم. داستان نوعی فناوری مجازی دوران باستان است که کارش شبیهسازی مسائل انسانی است.
واکنش مردم به ماجرای داستان و بازیهای رایانهای بسیار شبیه واکنش آنها به رویدادهای واقعی است.
هنگامیکه داستانی را تجربه میکنیم ذهنمان فعال و درگیر میشود و مسیرهای عصبی تنظیمکننده واکنشهای ما به تجربه زندگی واقعی را هموار میکند.
روانشناسانی از قبیل کیت اوتلی، ریموند مار و همکارانشان در یک بررسی به این نتیجه رسیدند که در آزمونهای توانایی اجتماعی و همدلی، خوانندگان کتابهای داستان در مقایسه با کسانی که عمدتاً کتابهای غیرداستانی میخوانند مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند. آنها دریافتند که علت این امر آن نیست که افراد دارای قابلیتهای اجتماعی خوب، به طور طبیعی جذب داستان میشوند. در آزمایش دومی که تفاوت ویژگیهای شخصیتی را همراه با عواملی از قبیل جنسیت، سن و بهره هوشی نشان میداد، روانشناسان باز هم به این نتیجه رسیدند که مصرفکنندگان مقدار زیادی داستان، نسبت به خوانندگان آثار غیرداستانی، عملکرد اجتماعی بهتری دارند. بهعبارتدیگر، به نوشته اوتلی، توانایی اجتماعی «با نوع کتابی که مردم میخوانند به بهترین وجه توضیح داده میشد.»
توجه کنید که این یافتهها بدیهی نیستند.
پیشنهاد میکنم مطالب زیر را هم بخوانید:
زندگی غیرمنطقی و انتظارات منطقی ما | یکی از قوانین قصه گویی
بریدهای از کتاب « درباره عشق و یازده داستان دیگر » اثر چخوف
2 دیدگاه