به نظرم تصمیم گیریها و انتخابها، تشکیلدهنده تمام زندگی ما هستند. زمانهایی که در حال تصمیمگیری و انتخاب نیستیم، همچنان در حال گذران زندگی بر اساس تصمیمات و انتخابهایی هستیم که قبلاً انجام دادهایم. از این رو اگر قرار باشد تنها و تنها یک مهارت در زندگی یاد بگیریم تا روزها و سالهای خوب و پربار و لذتبخشی را پیش رو داشته باشیم، آن مهارت بیشک مهارت تصمیمگیری خواهد بود.
یادگیری مهارت تصمیمگیری شامل موضوعات و مباحث متعددی هست که از جمله آنها میتوان به آشنایی با سوگیریهای ذهنی و خطاهای شناختی، نظریه بازیها، احتمالات و مدلهای ذهنی اشاره کرد که تلاش خواهم کرد تا در ادامه یادداشتهای روزانه هر چه بیشتر و مفصلتر به هر کدام از این موضوعات بپردازم.
اما آنچه در این یادداشت قصد اشاره به آن را دارم، یک قانون سرانگشتی هست که به نظرم میتواند تکلیف ما را در بسیاری از تصمیمات و انتخابها، با دقت بالایی پیشبینی کند:
هر چه گزینه انتخابی آسانتر، زندگی دشوارتر و هر چه گزینه انتخابی دشوارتر، زندگی آسانتر خواهد بود.
البته این قانون نه الزاماً در کوتاهمدت بلکه در بلندمدت بر زندگی تک تک ما انسانها حکمفرماست. به این معنا که هر چه در گرفتن تصمیم و انتخاب گزینهای از میان گزینههای مختلف، سراغ گزینه آسانتر و خوشایندتر در کوتاهمدت برویم، در این صورت در بلندمدت زندگی دشوارتری را تجربه خواهیم کرد و مشکلات بیشتری را تجربه خواهیم کرد. اما در صورتی که تصمیم و انتخاب ما متوجه گزینهای باشد که در حال حاضر دشواری و سختی بیشتری برایمان به همراه دارد، در آینده یک زندگی آسانتر، بهتر و لذتبخشتر با مشکلات کمتری خواهیم داشت.
از جمله دوراهیهایی از این جنس که بسیاری از ما انسانها در زندگیهایمان با آنها مواجه هستیم و میتوانیم میان گزینههای دشوار و آسان انتخاب کنیم، در حال حاضر اینها به ذهنم میرسند:
- انتخاب میان ورزش کردن یا تماشای تلویزیون
- انتخاب میان مطالعه یا گشتن در شبکههای اجتماعی
- انتخاب میان پسانداز کردن یا خرج کردن بیملاحظه
- انتخاب میان یادگیری واقعی یا خرید مدرک دانشگاهی
- انتخاب میان خوردن غذای سالم یا انتخاب غذای ناسالم
- انتخاب میان دنبالهروی از اکثریت یا یافتن راه درست و عقلانی و شاید کمتر پا خورده
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: