ترس از شفافیت

اولین گام برای حل یک مسئله یا گرفتن یک تصمیم، تعریف صورت مسئله یا طرح سؤال درست به شکلی درست است. همانطور که بارها گفته شده، با طرح سؤال درست و کامل، نصف مسیر حل مسئله و پاسخ به سؤال پیموده خواهد شد. اما تمامی تلاش‌ها در این جهت برای رسیدن به شفافیت هستند. به این معنا که تا ما به شکلی واضح و شفاف صورت مسئله و سؤال اصلی را نتوانیم مطرح کنیم، کار چندانی از پیش نخواهیم برد.

اما بزرگ‌ترین مشکل در این مسیر، ترس از شفافیت هست. به این معنا که ترس از شفافیت مانع از طرح سؤال واضح و کامل می‌شود و شاید اصلی‌ترین دلیل این ترس، در واقع ترس از ازدست دادن برخی گزینه‌ها و مواردی باشد که شاید ما به هردلیلی فراموش کنیم در شفاف و واضح ساختن سؤال اصلی آنها را مطرح کنیم.

فردی را تصور کنید که به دنبال خرید خانه ایدئال خویش است. اگر دوستی، مدیری یا حتی غول چراغ جادویی در مقابلش ظاهر شود و از او بخواهد که مشخصات آن خانه‌ای را که به دنبالش هست همین الان بگوید تا بلافاصله صاحب آن خانه شود، احتمال کمی وجود دارد که بتواند مشخصه‌های آن خانه‌ای را که هم‌اکنون قصد خریدش را دارد با شفافیت و وضوح کامل بیان کند. چون ترس از این خواهد داشت که مبادا بخشی از مشخصه‌های مهم و اصلی را به خاطر نداشته باشد و از دست بدهد. پس ترجیح خواهد داد تا مسئله را تا جای ممکن کلی و مبهم تعریف کند تا بعدها اگر لازم شد، بتواند چیزهایی به آن مشخصه‌ها اضافه یا از آنها کم کند.

البته این نمونه شاید کمی اغراق‌آمیز باشد، اما واقعیت این است که دلیل اصلی اینکه ما انسان‌ها، در جنبه‌های گوناگون زندگی خود که با مسائل و مشکلاتی در آن زمینه‌ها مواجه هستیم، می‌تواند این باشد که سؤال و مسئله اصلی با وضوح و شفافیت کافی تعریف نشده است.

به نظرم بهترین راه می‌تواند نوشتن از سؤال به مشروح‌ترین و کامل‌ترین شکل ممکن باشد تا تمامی زوایا و مشخصه‌های آن سؤال برایمان واضح و شفاف شود.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

تصمیم سخت چگونه تصمیمی است؟

آیا یادگیری از تجربیات همیشه می‌تواند مفید باشد؟

تصمیماتی که بر مبنای احساسات گرفته می‌شوند

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *