ایجاد فلسفه شخصی مؤثر با تمرکز بر افکار و باورهای شخصی

فلسفه شخصی چیست؟

فلسفه شخصی به چه چیزی و چگونه اندیشیدن ما می‌گویند و این افکار، ایده‌ها و اطلاعات ما هستند که فلسفه شخصی ما را شکل می‌دهند. به بیانی دیگر باورها، اعتقادات و اصول زندگی ما به وجود آورنده فلسفه شخصی زندگی ما هستند.

قبلاً در یادداشت‌های مختلف همین وبلاگ بر این نکته تأکید شده است که یکی از اصول زندگی رضایت‌بخش و موفق، عدم توجه به عقاید، باورها و حرف‌های مردم و انتخاب سبک، روش و مسیر زندگی بر اساس اصول، ارزش‌ها و اعتقادات شخصی است.

چند روز پیش در نقل‌قولی که در متمم منتشر شد، موضوعی مهم‌تر و تأثیرگذارتر از حرف‌ها و باورهای مردم، مورد اشاره قرار گرفته بود.

حرف و باورهای مردم، یک غول وحشتناک در مسیر زندگی است اما باورهای خودمان غول وحشتناک‌تری است.

هنری دیوید ثورو

نکته‌ای که وجود دارد، این است که آموختن و به کار بستن توصیه‌های مربوط به بی‌توجهی به حرف‌ها و باورهای مردم، شاید واضح و آسان باشد ولی در خصوص باورهای شخصی خودمان به این راحتی و وضوح نمی‌توان قضاوت کرده و مشکل را تشخیص داد.

بحثی که ثورو مطرح می‌کند، به لزوم بررسی و بازنگری باورها و اعتقادات شخصی که نکته مهمی است، اشاره می‌کند.

بر این اساس آنچه اهمیت بیشتری دارد و در مسیر زندگی و شغلی ما نقش مهمی بازی می‌کند، همان فلسفه شخصی ما هست که در ابتدای یادداشت تعریفی از آن ارائه شد.

بهترین راه برای ایجاد فلسفه شخصی مؤثر و جدید، بررسی منصفانه نتیجه‌هایی است که از زندگی گرفته‌ایم. نتیجه‌ای که به نفع ما نیست در واقع ممکن است به ضرر ما تمام شود.

جیم ران

به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که چند بار در یک زمینه خاص در زندگی شکست خورده است و بر اثر این شکست‌ها به این باور رسیده که از توانایی و شانس کافی برای غلبه بر موانع و مشکلات و همچنین کسب موفقیت در زندگی برخوردار نیست.

این باور آن‌قدر بر افکار و اعمال این فرد تأثیر منفی خواهد گذاشت که دیگر حاضر به پذیرش هیچ ریسکی در زندگی نخواهد بود و صرفاً به دنبال جایگاه‌هایی متوسط و پایین‌تر از متوسط با ضریب اطمینان و امنیت بالاتر خواهد بود.

در این صورت اوضاع اقتصادی و اجتماعی شخص همواره در شرایط نامناسبی باقی خواهد ماند و این شرایط تا زمانی که فرد فلسفه شخصی خود و باورهایش را اصلاح نکند، بهبود نخواهد یافت.

به‌جای آن درصورتی‌که همان شخص، بعد از قبول چند شکست، معتقد باشد که شکست‌ها خود جزو مسیر کسب موفقیت در زندگی هستند که بدون آن‌ها موفقیت بزرگی حاصل نخواهد شد، همچنان به تلاش خود ادامه داده و از هر کدام از این شکست‌ها به‌عنوان تجربه و درسی برای تلاش‌های آینده بهره بگیرد، مطمئناً خواهد توانست، بعد از مدتی به جایگاه‌های بالاتر و موقعیت‌های بهتر دست یابد.

بنابراین مهم‌ترین و تأثیرگذارترین عنصر در وضعیت و شرایط ما در زندگی، فلسفه شخصی ماست که باید همواره بر اساس آموخته‌ها و تجربیات جدید مورد پایش قرار گرفته و در صورت نیاز بازنگری و اصلاح شده و بهبود یابد.

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه:

چه کسی بهترین قضاوت کننده در مورد موفقیت یا شکست شماست؟

دنیای پر از ابهام و علاقه بی‌پایان ما به قطعیات

در چه شرایطی احساس شکست به سراغ ما خواهد آمد؟

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

5 دیدگاه

  1. ضمن تایید گفته های شما باید یادآور شد که بزرگترین و متمایزترین اندیشمندان در حیطه دانش خودشان کمتر از آموزه های متخصصین برخوردار بوده اند و از دل ساده ترین رخدادها پیچیده ترین باورها را ساخته اند و از این روست که در باور شخصی من در حیطه نویسنده گی به طور اخص استقاده از بازخوردها را بیشتر باید به دامنه لذت خلاصه کرد و نوشتن را بیشتر در یک چالش شخصی دنبال کرد

  2. سلام
    برای ملتی که ما هستیم که زندگی اجتماعی هرگز رخ نداده است در تجربه شخصی من داشتن بازخورد به اندازه دریافت یک سیگنال ضعیف از بیرون برای شخصی که در جزیره ای متروک گیر افتاده است لذت بخش است.

    1. ولی این بازخورد اگر به تاثیر گرفتن و اقدام منتهی شود، مطمئنا شخص از متوسط جامعه بالاتر نخواهد رفت.
      مگر اینکه بازخورد از افرادی متخصص در زمینه موردنظر باشد که خودشان به موفقیت‌های چشم‌گیری دست یافته‌اند و مسیر را یک بار به خوبی طی کرده‌اند.

  3. سلام
    انسان موجودی اجتماعی است و او را گریزی از تاثیر بازخورد نیست بهترین وضعیتی که بشر میتواند در این حیطه به آن رسیده باشد این هست که کلا موضع لذت در بازخوردها داشته باشد خواه مثبت خواه منفی

    1. سلام دوست عزیز،
      شاید همیشه نتوان از بازخوردها لذت برد و اتفاقا بسیاری از اوقات باعث ناراحتی و سرخوردگی ما شوند.
      ولی به نظرم به مرور و با تمرین می‌توان تاثیر بازخوردها را بر افکار و عملکرد خودمان به کمترین مقدار ممکن رساند.
      بسیاری از افراد موفق هم دقیقا با همین روش به موفقیت‌های بزرگ دست یافته‌اند.
      شاید در طول تاریخ نتوان کسی را یافت که هم از بازخورد عامه مردم استفاده کرده باشد و هم اینکه به موفقیت‌های بزرگی دست یافته و به فردی متمایز در جامعه تبدیل شده باشد.
      امیدوارم منظور شما را درست متوجه شده باشم.
      موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *