این روزها که ارزش پول کشور هر روز کمتر و کمتر میشود، تلاش و کوشش در جهت یافتن راهی برای حفظ ارزش داراییهای نقدی به مهمترین دغدغه و چالش مردم تبدیل شده است.
قیمت دلار و سکه به پرتکرارترین سؤال این روزها و داغترین موضوع بحثهای دوستانه، کاری و خانوادگی تبدیل شده است.
البته هر کسی بسته به فهم و توان خود تلاش میکند تا کمترین ضرر را در این میان متحمل شود. گمانهزنیهای مختلفی هم در خصوص بهترین گزینه برای سرمایهگذاری مطرح میشود.
کاری به افراد فرصتطلب و آنهایی که در این شرایط دنبال سودجویی و تامین منافع شخصی خودشان به هر قیمتی هستند نداریم.
بسیاری از افراد هم هستند که تصمیم گرفتهاند فعلا هیچ کاری انجام ندهند و منتظر بمانند تا شرایط به اوضاع عادی بازگردد و بعدازآن مجدداً فعالیت در حوزه تخصصی خودشان را شروع کنند.
ولی به نظر میرسد برگشت به شرایط قبل امری محال خواهد بود. بعید است بار دیگر شاهد آن حجم از خرید بیحسابوکتاب مردم اعم از کالا، خدمات و محتوا باشیم.
خیلی دور از ذهن است بار دیگر مردم، سازمانها و کسبوکارها مثل قبل بریزوبپاش کنند و هر هزینه درست و نادرستی را بدون بررسی انجام دهند.
بهمرور حتی سازمانهای دولتی هم سیاستهای بودجهای انقباضی را در پیش گرفتهاند. دیگر شاهد استخدامهای گسترده دولتی و جذب کارمندان و کارگران بدون نیاز داشتن به خدمات و تخصصهایشان و قبل از محرز شدن تواناییها و مهارتهایشان در یک رقابت سالم با دیگران نخواهیم بود.
دوران جدیدی در راه است که بیشباهت به هر دوره و مقطعی در تاریخ کشور است که در آن شرایط جدیدی را شاهد خواهیم بود.
در وضعیت جدید، کسی که بتواند بهترین خدمات و کارهای تخصصی را ارائه کند، خواهد توانست درآمد داشته و به آینده امیدوار باشد.
تا قبل از این بهتر بودن یک مزیت رقابتی و ابزاری برای پیشتاز بودن محسوب میشد ولی از این به بعد، عالی بودن بهعنوان شرط بقا در بازار کسبوکار مطرح خواهد بود.
هر کسبوکار و هر کارمند و کارگری که عالی نباشند و کوچکترین ضعفی در کار و خدماتشان داشته باشند، محکوم به حذف و خروج از چرخه رقابت و جایگزینی با کسبوکارها یا افراد بهتر از خودشان خواهند بود.
در صنایع مختلف هم بیشترین سودآوری، متعلق به بخشها و کسبوکارهایی خواهد بود که پیشتاز صنعت باشند. به مرور رقابت در صنایع مختلف عادلانهتر از قبل خواهد شد.
در این شرایط و در بلندمدت، میزان دلار، یورو و سکه و مواد غذایی ذخیرهشده هیچ فایده و ثمری نخواهد داشت.
عقل سلیم حکم میکند که برای زندگی اهداف بلندمدت داشت و برای گذران زندگی به فکر سال بعد و سالهای بعدتر بود، نه به فکر چند ماه آینده.
با این اوصاف به نظرم کاری ضروریتر، اقتصادیتر و حیاتیتر از توسعه و رشد فردی وجود ندارد که بتوان در این شرایط آن را انجام داد.
این کار چه بهعنوان سرمایهگذاری و چه بهعنوان مشغله روزانه، باید انجام شود و مطمئناً پرسودترین کار خواهد بود. هر کس هم که از این اصل مهم غافل شود در واقع در حال نابود کردن زندگی و آینده خودش به صورت تدریجی است.
البته امکان دارد بسیاری از افراد با مطالعه این یادداشت با خود بگویند که در این شرایط، چه جای صحبت کردن و نوشتن از توسعه و رشد فردی است.
اتفاقاً الآن و این روزها زمانی است که باید بالاترین اولویت را به تقویت و توسعه مهارتها و تواناییهای فردی داد که دیر یا زود، بازار، نیازمندیهای خود را اعلام خواهد کرد و آنهایی که به بهترین نحو پاسخگوی آن نیازها باشند، جایگاه درخوری برای خود پیدا کرده و رشد خواهند کرد و آنهایی که ناتوان از برآورده کردن انتظارات بازار به بهترین شکل ممکن باشند، محکوم به شکست، خروج از دور رقابت و نابودی خواهند بود.
بنابراین پیشنهاد میکنم به جای پیگیری مداوم قیمت دلار و سکه و اخبار سیاسی و اقتصادی، پیگیر رشد و توسعه فردی خودتان باشید تا بتوانید از این اوضاع و شرایط بهترین و مفیدترین بهره را ببرید.
پستهای پیشنهادی برای مطالعه:
دعوت به کشف چاه نفت اختصاصی خودتان
تمرین و تکرار لازمه تقویت و حفظ قدرت عضلات ذهنی
سؤالاتی برای شناخت بهتر خود جهت دستیابی به موفقیت در کسب و کار
خیلی مطلب خوبی بود و من به شدت به این طرز نگاه باور دارم که در شرایطی که همه چیز بیمارگون به نظر میرسه باید برای پیشگیری از ابتلا به بیماری اقدام کرد تا بیماری به من نوعی سرایت نکند. اینجا برا ی مقابله با ابتلا به بیماری اقتصادی است که باید از ذهن و هوشیاری مان دفاع کنیم تا از این مزحله به سلامت رد شیم.
خیلی خوب نوشتین خانم مغربی
این مشکلات و ناامیدیهای ناشی از اون مثل بیماری هستند که باید با اقدامات مناسب از مبتلا شدن به اون جلوگیری کنیم.
موفق باشید.