ثروت؛ واژهای جذاب که همیشه موردعلاقه و آرزوی بشر بوده است و همچنان هم هست. افراد همیشه دوست داشتهاند که ثروتمند باشند.
ثروت چیست و چگونه به دست میآید؟
چگونه میتوان ثروتمند شد؟
چه کسانی احساس میکنند ثروتمند هستند و چه کسانی احساس فقر میکنند؟
پاسخ ژان ژاک روسو به این سؤالات جالب است:
ثروتمند بودن حقیقی نیازی به دارایی فراوان ندارد. بلکه نیاز به چیزی دارد که فرد آرزوی آن را دارد. ثروت چیزی مطلق نیست. بسته به میل هرکس نسبی است. هر بار که ما آرزوی چیزی را در سر میپرورانیم که نمیتوانیم از عهده هزینهاش بربیاییم، فقیرتر میشویم.
هر قدر که منابع داشته باشیم و هر بار که از داشته خود احساس رضایت میکنیم، میتوانیم خودمان را ثروتمند به حساب بیاوریم.
همانطور که ژان ژاک روسو هم اشاره کرده، ثروت یک مسئله کاملاً ذهنی هست که هر کس با توجه به معیارها و مبناهای خودش میتواند احساس ثروتمند بودن یا احساس فقیر بودن را تجربه کند.
میتوان افرادی را در جامعه یافت که ثروت مادی آنها فراوان است، ولی احساس فقر میکنند.
برعکس افرادی هم هستند که از نظر مادی آنچنان غنی نیستند ولی احساس ثروتمند بودن میکنند.
پس ثروت بهصورت کامل به مدل ذهنی، آرزوها، دیدگاهها و ارزشهای فرد در زندگی بستگی دارد.
افراد با هر آرزویی که توان تامین و دستیابی به آن را ندارند، فقیرتر میشوند و احساس ناراحتی و سرخوردگی بیشتری پیدا میکنند.
مشکل جوامع مدرن این است که با تهییج مداوم اشتهای افراد، از طرفی آنها را به جمع کردن مال و ثروت و منابع مادی فراوان تشویق میکنند و زیادهخواهی را در میان افراد ترویج میدهند و از طرفی دیگر مدام در حال نفی موفقیتها و دستاوردهای بزرگ آنان هستند.
این دو رویکرد باعث میشود افراد پیوسته احساس نداری و فقر کنند و مدام به دنبال افزایش داراییها و ثروت خودشان از جنبههای مختلف باشند.
هزینهای که ما به خاطر انتظار بیشازحد خود در مقایسه با پیشینیانمان پرداختیم، اضطرابی ابدی است مبنی بر اینکه نکند از چیزی که باید باشیم، فاصله بسیاری داریم.
آلن دوباتن
ما به دلیل زیستن در این جامعه محکوم به تلاش به جمعآوری مال و ثروت هستیم و این موضوع تمامی ندارد.
ما همواره در حال تماشای تصاویر و ویدیوهایی هستیم که این پیام را به ما انتقال میدهند که هرچقدر بیشتر داشته باشیم، خوشبختتر خواهیم بود و احساس بهتری خواهیم داشت.
همواره به هر طریقی و در هر جایی در حال مشاهده و مطالعه محتواهایی هستیم که ما را به خریدن، جمع کردن و به دست آوردن تشویق میکنند.
تمامی بیلبوردهای شهر به ما این پیام را میدهند که اگر هر آنچه را که ما میگوییم داشته باشید، دیگر غم و غصهای سراغتان نخواهد آمد و بهترین زندگی را تجربه خواهید کرد.
تبلیغات تلویزیونی در حال نشان دادن تصاویری از بهترین خانهها، بهترین محیطهای شغلی با بهترین چشماندازها و شادترین روحیهها هستند که تنها با داشتن داراییهای مادی بیشتر قابل دستیابی است.
در این میان این ما هستیم که با آرزوی هر چیزی که توانایی دستیابی به آن را نداریم، فقیرتر میشویم و بهتنهایی باید در مقابل این حجم از تبلیغات و تصاویر و هجوم انبوه محتوا مقاومت کنیم و سبک و شیوهای را برای زندگی خودمان برگزینیم که بهترین، مناسبترین و مفیدترین است.
ما باید بهتنهایی مسئولیت فرو نرفتن در این باتلاق زیادهخواهی را بپذیریم و بر اساس ارزشها و معیارهای خودمان زندگیمان را اداره کنیم و تنها به نیازها و خواستههای واقعی خودمان بپردازیم و سعی کنیم آرزوهایمان را بر اساس میزان منابع در دسترس و همچنین نیازها، ارزشها و معیارهای خودمان بهینه کنیم.
مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
شما به چه کسانی حسادت میکنید؟
1 دیدگاه