ما انسانها ذاتاً گرایش به این داریم که هر اتفاق بدی را دور از خودمان و بسیار نامحتمل برای خود و اطرافیانمان بدانیم. اصولاً از نظر ما اینکه اتفاقات ناخوشایندی همچون طلاق، اخراج از کار، بیماریهای سخت و مرگ ناگهانی، برای دیگران رخ دهد خیلی محتملتر از این است که برای ما اتفاق بیفتد. این همان سوگیری خوشبینی هست.
بر این اساس تمایل خیلی زیادی داریم که در مورد خودمان و اتفاقاتی که در آینده برایمان میافتند بسیار خوشبین باشیم. ما دوست داریم احتمال رخ دادن اتفاقات خوب برای خودمان را خیلی بیشتر از حد واقعی تخمین بزنیم. در حالی که همزمان احتمال رخ دادن اتفاقات بد را کمتر از حد واقعی تخمین میزنیم.
این سوگیری هم نتایج خوبی برایمان به همراه خواهد داشت و هم نتایج بد.
از جمله نتایج بد سوگیری خوشبینی نادیده گرفتن بسیاری از ریسکها و خطرات احتمالی و دست زدن به رفتارهایی آسیبزننده به خودمان همچون کشیدن سیگار، تغذیه ناسالم، کار کردن با گوشی تلفن همراه در حین رانندگی و نبستن کمربند ایمنی اشاره کرد. به نظر میرسد کم کردن تأثیر و شدت این سوگیری در تصمیمات و رفتارهای انسانها خیلی دشوار و شاید نشدنی باشد.
اما سوگیری خوشبینی نتایج خوبی هم میتواند برای انسانها به همراه داشته باشد. از جمله این نتایج میتوان به خوشبینی نسبت به آینده و داشتن امید به روزهایی بهتر و در نتیجه افزایش انگیزه برای تلاش در جهت رشد و پیشرفت و ساختن زندگی بهتر اشاره کرد.
در واقع برنامهریزیها و هدفگذاریهای بلندمدت انسانها ناشی از همین سوگیری هست که باعث میشود افراد گاه اهدافی بسیار آرمانگرایانه و نه چندان منطقی برای خودشان در نظر بگیرند.
به هر حال خواسته یا ناخواسته، سوگیری خوشبینی گاهی میتواند باعث گرفتن تصمیمات اشتباه و انتخابهای نه چندان منطقی شود. از این رو بهتر است حواسمان به این سوگیری و تأثیر آن بر تصمیمات و انتخابهایمان و نوع نگاهی که به دنیای اطرافمان داریم باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
اصل بازگشت به میانگین | چرا تنبیه کارسازتر از تشویق است؟