یکی از انواع ویدئوهایی که این روزها در شبکههای مختلف اجتماعی در حال دست به دست شدن هست و بیش از حد باعث تأسف و ناراحتی ما ایرانیان میشود، روند رو به رشد اقتصادی کشورهای مختلف و عقب ماندن ایران از این روندها و مقایسه و اشاره به تفاوت چشمگیر و شاید غیرقابل جبران این روندها باشد که البته به نظرم برای هر فردی که در حال زیستن در این کشور هست، میتواند ناراحتکننده و تأسفبار باشد. اما روی سخن من با افرادی هست که هیچ وقت به دنبال این نمیروند که روند رو به رشد فردی خودشان را با روند رشد دانش و تکنولوژی در دنیا مقایسه کنند. کسانی که هیچ توجهی به روند خطرناک جایگزینی عقلانیت با احساسات و هیجانات ندارند.
حقیقت این است که دنیایی که ما در حال زیستن در آن هستیم، مدام دارد پیچیدهتر میشود و دیگر نگاه سیاه و سفید، خوب و بد، درست و غلط در ارزیابی و نگاه به موضوعات مختلف جایگاهی ندارد و جز گمراهی نتیجه دیگری به بار نخواهد آورد.
از طرفی همچون شرایطی که بر اقتصاد کشورها حاکم هست، ما هم نیازی نیست که دچار زوال و افت عقلانیت شویم تا از دیگران عقب بمانیم، همین که سرعت رشد آگاهیها و مهارتهای ما کمتر از متوسط سرعت رشد علم و آگاهی در دنیا باشد، بخواهیم یا نه، در حال سقوط هستیم و میزان دانستههایمان پیوسته در حال کاهش هست.
از سویی ما به طور فزایندهای در حال احاطه شدن توسط ابزارها و تکنولوژیهای دنیای مدرن هستیم و اگر دست از تلاش برای افزایش آگاهی و مهارت برداریم همچون فردی غریبه که وارد شهر عجایب شده، بعد از مدت کوتاهی با دنیای پیرامون خودمان غریبه خواهیم شد. البته این اتفاق برای بسیاری از افراد خیلی وقت است که رخ داده و تعداد آنان پیوسته در حال افزایش هست.
این روند در نهایت باعث خواهد شد که ما ناگزیر از این شویم که بسیاری از مفاهیم و موضوعات را بدون اینکه درک کنیم، بپذیریم و نسبت به فردی که تفسیری بهتر و کاملتر از ما در مورد موضوعات مختلف ارائه دهد، در جایگاه پایینتری قرار گیریم و برای دست یافتن به آن تفسیرها مجبور به پرداخت هزینههای متعددی شویم.
به نظر میرسد این روند به مرور موجبات غالب شدن روند خطرناک متقاعد شدن افراد با تصاویر و احساسات به جای متقاعد شدن بر اساس عقلانیت و مباحث عمیق را فراهم خواهد آورد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: