از جمله هورمونهای شیمیایی که ما برای داشتن حال خوب محتاج ترشح آن در مغزمان هستیم، هورمون سروتونین هست که برای ترشح خود نیازمند دریافت احترام از دیگران و کسب موقعیت و جایگاه بالای اجتماعیست. اما گاهی وقتی دریافت این پاداش برای برخی دشوار و زمانبر به نظر میرسد، تلاش میکنند تا به جای بالا بردن جایگاه خود در جامعه، جایگاه دیگران را از طریق جستجو و فاش ساختن بدیهای آنان پایین آورده و در نهایت همان لذت را به دست آورند. غافل از اینکه در حال پرداخت بهای سنگینتری در مقایسه با آنچه به دست میآورند، هستند.
افراد زیادی را میتوانیم در جامعه ببینیم که سعی میکنند تا با جستجوی بدیهای دیگران، خود را بالاتر ببینند. در این صورت وقتی خودشان را با آنها مقایسه میکنند، نسبت به خود حس خوبی پیدا میکنند؛ اما برای همین میزان کم سروتونینی که از این طریق به دست میآورند، اطرافشان را پر از افکار و اندیشههای منفی میکنند.
در واقع چنین افرادی به جای بالا بردن خود در حال پایین آوردن اطرافیان خویش هستند تا از این طریق احساس کنند که در جایگاه بالاتری قرار دارند ولی همزمان اطراف خودشان را پر از افرادی با رفتارها و برخوردها و نیتهای منفی میبینند؛ در حالی که میتوان به جای این کار از خوبی کردن بی چشمداشت به دیگران بهره جست.
واقعیت این است که دیگران بسیاری از اوقات ویژگیها و رفتارهای خوب ما را همچون آینهای منعکس میکنند. در چنین شرایطی میتوان بدون داشتن انتظار هیچ تشکری از حس خوبی که نصیبمان میشود لذت ببریم. شاید این رویکرد تا حد زیادی خودبینانه و خودخواهانه به نظر برسد، اما وقتی بتوان با رفتاری هم حال خود را خوب کرد و هم حال دیگران را، به نظرم اینچنین رفتاری خودخواهانه و خودبینانه نخواهد بود.
در کل قانون زندگی این است که هر چقدر در جستجوی بیاحترامی از سمت دیگران باشیم، احترام آنان را تشخیص نخواهیم داد. مردم معمولا در نهان ما را تحسین میکنند و همین باعث میشود که به جای لذت بردن از موضوعی خاص، انتقاد و اقدامات منفی از جانب آنان را پیشبینی کنیم که در این صورت در حال از دست دادن حال خوبی هستیم که به سادگی میتوانستیم به آن دست یابیم.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:
معرفی کتاب | ۷.۵ درس درباره ی مغز اثر لیزا فلدمن بارت