معرفی کتاب | ۷.۵ درس درباره ی مغز اثر لیزا فلدمن بارت

7.5 درس درباره ی مغز اثر لیزا فلدمن بارت

لیزا فلدمن بارت یکی از دانشمندان فعال در زمینه علوم شناختی، علوم اعصاب، روانشناسی هست که در دانشگاه Northeastern آمریکا مشغول به کار بوده و مدیر آزمایشگاه علوم عاطفی این دانشگاه هم هست. با وجود اینکه او یک فرد کاملاً دانشگاهی‌ست، در کتاب ۷.۵ درس درباره ی مغز تلاش کرده تا مخاطب عمومی را به بهترین و ساده‌ترین شکل ممکن با ساختار و نحوه عملکرد مغز آشنا کرده و برخی کج‌فهمی‌ها در این خصوص را در ذهن مخاطبان خویش رفع کند.

لیزا فلدمن در این کتاب کوتاه و مختصر تلاش کرده هشت نکته در خصوص مغز انسانی را در قالب هفت و نیم درس ارائه دهد که در ادامه سعی خواهم کرد به شکلی کوتاه پیام هر کدام از هفت و نیم درس را ارائه دهم.

درس نیم: مغز شما برای فکر کردن نیست

از آنجایی که تکامل چندان هدفمند پیش نمی‌رود، دلیل مشخصی برای تکامل مغز انسانی نمی‌توان عنوان کرد. اما بر عکس آنچه ما فکر می‌کنیم، کار اصلی مغز انسان نه تعقل است، نه هیجان‌ورزی و نه تخیل و خلاقیت و همدلی؛ بلکه مهم‌ترین کار مغز انسان که برای آن تکامل یافته، اداره بدن بر اساس منابع محدود در دسترس هست طوری که فقط زمانی حرکت بکنیم که به صرف انرژی‌اش بیرزد و در نهایت بتوانیم زنده بمانیم.

درس یک: شما یک مغز دارید

برخلاف آنچه در بسیاری از منابع علمی و غیرعملی اشاره شده، مغز ما از سه لایه مجزا که یکی برای بقا هست، یکی برای هیجانات و دیگری برای تفکر، ساخته نشده است؛ و در عمل نه مغز سوسماری آن پس و پشت‌ها وجود دارد و نه بخشی در کار است به نام دستگاه کناره‌ای که جایگاه هیجانات حیوانی و نه نوقشری که مرکز تفکر عقلانی ما باشد. بلکه مغز ما به شکل یک سازمانی یک‌دست کار می‌کند.

ما انسان‌ها، موجوداتی نظرکرده انتخاب طبیعی نیستیم؛ ما فقط نوع جالبی از حیوانات هستیم با توانایی سازگاری مشخصی که باعث می‌شود بتوانیم در محیط‌های مشخصی زنده بمانیم و تولید مثل کنیم. سایر حیوانات هم به هیچ وجه از ما پست‌تر نیستند. هر یک به شیوه‌ای خاص و به شکلی کارآمد با محیطشان سازگار شده‌اند. مغز ما تکامل یافته‌تر از مغز موش یا سوسمار نیست، فقط جور دیگری تکامل یافته است.

درس دو: مغز شما یک شبکه است

مغز انسان هیچ شباهتی به کامپیوتر ندارد و همچون کامپیوتر خاطرات را ذخیره نمی‌کند که بتواند بعداً فایل‌های ذخیره شده را بازیابی کند. مغز ما یک شبکه است؛ مجموعه‌ای از قسمت‌ها که به یکدیگر متصل‌اند. در نتیجه مغز به صورت یک دستگاه واحد کار می‌کند. دستگاهی شبکه‌ای متشکل از ۱۲۸ میلیارد نورون که به صورت یک سازه واحد درهم‌تنیده‌ی منعطف به هم وصل‌اند.

درس سه: مغزهای کوچک خودشان را به جهان پیرامونشان متصل می‌کنند

همین طور که اطلاعات جهان پیرامون وارد مغز نوزاد می‌شوند، گروه‌هایی از نورون‌ها با سرعت بیش‌تری نسبت به بقیه شلیک می‌کنند و این شلیک‌ها منجر به تغییراتی در مغز می‌شود. این تغییرات به واسطه دو فرایند مجزا به تدریج مغز را به سمت پیچیده‌تر شدن سوق می‌دهد. این دو فرایند را تنظیم و هرس نام دارند.

تنظیم و هرس پیوسته و اغلب همزمان پیش می‌روند، و محرک هر دو جهان مادی و جهان روابط اجتماعی پیرامون نوزاد، و رشد و فعالیت بدن اوست. هر دوی این فرایندها در طول عمر انسان ادامه دارند. از دندریت‌های شما مدام شاخه‌های جدیدی جوانه می‌زند و مغز شما هم مدام آنها را تنظیم و هرس می‌کند. شاخه‌هایی که اگر پس از چند روز تنظیم نشوند از بین می‌روند.

درس چهار: مغز شما همه اعمالتان را پیش‌بینی می‌کند

تصویری که ما از جهان داریم مثل عکس یا فیلم نیست. برساخته مغز ماست؛ و چنان موزون و باورپذیر است که کاملاً مطابق واقعیت می‌نماید. اما گاهی نیست.

مغز ما در حالی که با داده‌های حسی مبهم و تکه پاره روبروست، باید تلاش کند هر طور شده از این سیل داده‌ها معنایی دربیاورد تا ما مثلاً از پله‌ها نیفتیم یا درنده‌ای جای ناهار ما را نخورد.

همچنین مغز منبع اطلاعاتی به نام حافظه در اختیار دارد که با استفاده از آن می‌تواند از تجربه‌های گذشته استفاده کرده، در چشم‌برهم‌زدنی تکه‌پاره‌های تجربه‌های گذشته را بازسازی کرده و آنها را به صورت خاطراتی در کنار هم بگذارد تا معنای داده‌های حسی را استنباط کند و حدس بزند که بعدش چه باید کرد.

درس پنج: مغز شما در خفا با مغزهای دیگر همکاری می‌کند

مغز ما انسان‌ها کم و بیش تحت تأثیر مغزهای دیگر دور و بر خودش هست. تغییرات در بدن یک فرد اغلب موجب تغییر در بدن دیگری می‌شود، چه این دو نفر رابطه عاشقانه داشته باشند، چه دوست معمولی باشند، چه غریبه‌هایی که اولین بار است یکدیگر را می‌بینند. وقتی کنار کسی هستید که برایتان مهم است، سرعت نفس کشیدنتان و همچنین ضربان قلبتان ممکن است باهم هماهنگ شود، چه در حال مکالمه‌ای روزمره باشید چه مشغول بحثی پرشور. این نوع ارتباط جسمی در هر وضعیتی ممکن است شکل بگیرد.

درس شش: مغز بیش از یک نوع ذهن می‌آفریند

هر مغز خاص در هر بدن خاص که با فرهنگ خاصی بار آمده و مداربندی شده، ذهن خاصی پدید می‌آورد. آنچه ما نامش را طبیعت انسانی گذاشته‌ایم چیزی واحد و مشترک میان همه انسان‌ها نیست، بلکه طبیعت هر انسانی چیزی است مختص خود او. ذهن پدیده‌ای است حاصل تعاملات مغز و بدن شما که مغزهای درون بدن‌های دیگر در جهانی مادی پیرامونش را گرفته‌اند و شبکه‌ای اجتماعی پدید آورده‌اند.

از این رو ذهن شما یکی از انواع بی‌شمار ذهن است، و تغییرناپذیر هم نیست. ذهن را می‌توان دگرگون کرد. همه این کار را می‌کنند.

درس هفت: مغز ما می‌تواند واقعیت بیافریند

این فصل مربوط می‌شود به توانمندی مغز در خصوص پدید آوردن مفاهیم انتزاعی. انتزاع باعث می‌شود مغز شما بتواند تکه‌هایی از تجربه‌های گذشته را خلاصه کند و درک کند که اشیایی ناهم‌شکل می‌توانند از جهات دیگر همسان باشند. انتزاع قدرت شناختن چیزهایی را به شما می‌دهد که پیش از این هرگز با آنها مواجه نشده‌اید.

پی‌نوشت: من کتاب ۷.۵ درس درباره ی مغز نوشته لیزا فلدمن بارت را با ترجمه پیام یزدانی مطالعه کردم که نشر اختران آن را منتشر کرده است.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | چگونه بیندیشیم نوشته آلن جیکوبز

معرفی کتاب | سابلیمینال نوشته لئونارد ملودینو

معرفی کتاب | ذهن درستکار نوشته جاناتان هایت

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *