دامنه واژگانی نویسنده و ظروف کوچکی به نام کلمه

همان‌طور که نویسنده بزرگ معاصر ما محمود دولت‌آبادی گفته: «کلمات ظروف کوچکی هستند برای همه آنچه در ضمیر و باطن ما می‌گذرد.» و چقدر بیچاره هستند افرادی با دامنه واژگانی ناچیز که حتی گاهی از این ظروف کوچک هم خالی می‌شوند و این کمبود و فقدان هر چه بیشتر بر ذهن آدمی حاکم شود، نوشتن و سخن گفتن به همان اندازه کم‌بار، دشوار و در نهایت خالی از محتوای ایجادکننده ارتباطی اثربخش خواهد بود.

و چه کاری بهتر از خواندن، خواندن و خواندن آثار فاخر ادب فارسی؛ آثار بزرگانی همچون محمود دولت‌آبادی. مطمئناً جز این راهی برای گسترش دامنه واژگان وجود ندارد. البته که رونویسی از این آثار، از آنجایی که با دقت و هوشیاری بیشتری انجام می‌گیرد، اثربخش‌تر و کاراتر از خواندن صِرف خواهد بود.

و چه لذتی نصیب آدمی می‌شود وقتی در میانه خواندن و نوشتن از روی چنین آثاری به واژه‌ای ناآشنا برای قلم، ذهن و زبان خویش برمی‌خورد؛ چنین فردی در چنین موقعیتی حال آن کسی را دارد که در باغی سرسبز و چشم‌نواز گام برمی‌دارد و در میانه این سرسبزی و زیبایی و نشاط ناشی از آن، ناخودآگاه میوه‌ای خوش‌رنگ و آبدار در مقابلش خودنمایی می‌کند که چیدن آن نه تنها باری بر بار او اضافه نمی‌کند بلکه لذتی سرشار نصیبش خواهد کرد، به این امید که روزی واژگان فاخر و ناب ادب فارسی چنان در ذهن و قلمش جاری شوند که خوانندگان و مخاطبان و بیشتر از همه، خودِ او از لذت به‌کارگیری آن‌ها در نوشته‌هایش محظوظ شوند.

فقط نباید فراموش کرد که همواره باید کاغذی و قلمی در کنار دست باشد، برای شکار چنین واژگانی در حین مطالعه تا ذهن فَرّار ما عاملی نشود برای فراموشی و از دست دادن موقعیتی ناب که برای گسترش دامنه واژگان نصیبمان شده است؛ و صد البته به کارگیری صیدهای به دام افتاده در نوشته‌های بعدی هم جزو بایسته‌های دستیابی به آن دایره گسترده واژگانی است.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

معرفی کتاب | یادداشت‌های مطبوعاتی و سرمقاله‌نویسی از ایرج رستگار

مهندسی که مشق نوشتن می‌کند

نکته‌ای مهم و اثربخش در یافتن ایده برای نوشتن

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

3 دیدگاه

  1. سلام دوست عزیزم جناب آقای حسین قربانی بنده قسمت نویسندگی وبلاگ شما، بخش اول آن را که مطلبی از استاد گرامی، محمود دولت آبادی نوشته بودید را مطالعه نمودم .همان اندازه که سخن استاد دولت آبادی راهگشای ما در رشد و پیشرفت فردی و اجتماعی مفید واقع شد به همان اندازه مطلب شما که آن را منتقل نمودید همچنان مفید واقع شد . من از نویسندگانی که مطالب را آن چنان با الفاظ سنگین می پوشانند که خواننده قبل از پی بردن به مطلب یا دچار خستگی می شود و یا رشته ی ذهنی او به هم می پاشد ، میانه ی خوبی ندارم به همین دلیل خودم را درگیر نوشته های پوشالی نمی کنم نوشته ها و سخنانی که جز مانور نویسنده و یا گوینده آن در سرزمین لغات و گوش نواز بودن آن ارمغانی برای خواننده و یا شنونده اش ندارد . خواستم بابت فعالیت ارزشمندتان تقدیر و سپاسی کرده باشم . ارادتمند شما

  2. جای خالی سلوچ رو می‌خوندم دقیقا همین حس رو داشتم.
    پیداکردن واژه‌ها و جمله‌بندی‌هایی که بهتر منظور رو می‌رسونه، موقع خوندن کتاب نامه به سیمین ابراهیم گلستان هم همینه. با اینکه کوچیکه ولی خیلی دوسش دارم.

    1. به نظرم پیدا کردن مناسب‌ترین واژه که گویاترین واژه برای منظور اون لحظه نویسنده باشه مهارت اصلی یک نویسنده هستش و اتفاقا وقتی که اون کلمه‌ای رو که دوست داری اون لحظه فکرت رو باهاش مطرح کنی، پیدا نمی‌کنی، اعصابت خرد میشه و انگار نوشته یه حفره بزرگ اون وسطش می‌افته.
      این روزها سعی می‌کنم بیشتر از روی آثار بزرگانی همچون محمود دولت‌آبادی بنویسم که اتفاقا این کار برام لذتبخش هم هست.
      ممنونم از این که نظرت رو برام نوشتی.
      موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *