تمرکز برنامه ریزی شده

آنچه باعث رخ دادن یادگیری در مغز ما می‌شود، توجه و تمرکز بر الگوهاست. الگوهایی تکرارشونده و یا مشابه که در نهایت در مغز ما حک شده و ماندگار می‌شوند. در واقع تمرکز و توجه به الگوها، یک تمرکز برنامه ریزی شده برای کورتکس مغز ماست. اما مشکل اصلی آنجاست که این تمرکز به شکلی ذاتی بر روی اشتباهات و بدی‌ها برنامه ریزی شده و عمده یادگیری افراد از این طریق انجام می‌گیرد.

همین عامل باعث می‌شود که انسان‌ها بیشتر از جانوران دیگر بر روی اشتباهات و مشکلات و دشواری‌های زندگی تمرکز کنند و بیش از اندازه تحت تأثیر آنها باشند.

قورباغه‌ای که در شکار خود ناموفق است، موشی که در به دست آوردن پنیر شکست می‌خورد یا مورچه‌ای که دانه‌ای که بر دهان دارد مدام می‌افتد، هیچ‌کدام خودشان را احمق خطاب نمی‌کنند و پیوسته در تلاش هستند تا در نهایت به هدفشان دست یابند. چون مدل تصمیم‌گیری و اقدام آنها بسیار ساده‌تر از انسانی هست که مغزی بزرگ‌تر دارد و از توانایی‌های شناختی بالاتری برخوردار هست. به همین دلیل پیوسته در حال قضاوت خود بر اساس شکست‌هایش است.

البته که از سویی یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات و شکست‌ها امتیازی بزرگ برای انسان محسوب می‌شود اما مشکل اصلی، عادت توقف بر روی اشتباهات و خطاها و روند بی‌پایان تجزیه و تحلیل آنهاست.

در حالی که هر کدام از ما به عنوان یک انسان می‌توانیم درس‌آموخته‌های خودمان از هر اشتباه و شکست را برداشته و به اصول و قوانین زندگی اضافه کرده و در نهایت آن اشتباه و خطا را به طور کامل به فراموشی بسپاریم.

اقدام بعدی می‌تواند تلاش آگاهانه برای تمرکز بر اتفاقات و رویدادهای خوب و همچنین آموختن از آنها تا جای ممکن باشد، وگرنه خشم و عصبانیت در برابر کاستی‌ها و مشکلات دنیا، کاری هست که به راحتی قابل انجام هست اما این کار می‌تواند ما را در چنان چرخه نامطلوبی گرفتار کند که جز مصیبت و تاریکی چیز دیگری درک و احساس نکنیم و از احساسات خوب خیلی کمتری در زندگی برخوردار شویم.

 

پیشنهاد می‌کنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید:

در باب اوقات فراغت و بهترین روش گذران آن

دو گروه لذت در زندگی و لذتی که رواقیون به دنبال آن هستند

شمشیر دولبه اهداف

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *