به نظر میرسد ذات انسان با تلاش برای رسیدن به اهدافی از پیش تعیینشده سرشته شده و وقتی که چنین اهداف و چشماندازهایی وجود نداشته باشند، انگیزهای برای تلاش هم وجود نخواهد داشت و انسان ناگزیر به رخوت و سستی روی میآورد و به مرور زندگی برایش خستهکننده و بیمعنا میشود. اما موضوعی که بزرگان و افراد موفق پیوسته بر آن تأکید میکنند اینکه خیلی بعید است رسیدن به یک موفقیت بزرگ شما را به اندازه انتظاری که قبل از رسیدن به آن موفقیت داشتید، راضی و خشنود کند.
در واقع به نظر میرسد قانون دنیایی که ما در حال زیست در آن هستیم، این است که بعد از تلاش بسیار و رسیدن به هدفی بزرگ، خیلی بعید است آن رضایت موردانتظار به دست آید. انگار آن هدف فقط طعمهای دور از دسترس بوده که برای کشاندن ما به سمت خود، طراحی شده بود.
از طرفی به نظر منطقی نمیرسد که آن همه انرژی و توان و انگیزه صرف شده برای رسیدن به یک هدف، همگی یکجا به هدر رفته و دستاورد ارزشمندی نصیبمان نشده باشد. به همین دلیل است که آنچه توصیه میشود، بهره بردن حداکثری نه از خود هدف بلکه از مسیر طی شده برای رسیدن به هدف و تکامل حاصل شده از طی کردن آن مسیر است.
به این معنا که موفقیت اصلی نه در مقصد که در مسیر است و تلاشهایی که برای رسیدن به آن تجربه میکنیم. این تلاشها هم برای خودمان مفید خواهد بود و هم برای اطرافیانمان.
در عمل بر اساس قانون بازده کاهشی، منطقی است که مجموع تکامل حاصل شده از طی مسیر و حس خوشحالی و رضایت رسیدن به موفقیت، در کنار هم جبرانکننده تلاشها و منابع صرف شده برای رسیدن به آن هدف باشند. پس چه بهتر خواهد بود که در هنگام انتخاب مسیر برای حرکت به سمت یک چشمانداز ارزشمند، مسیری انتخاب شود که بیشترین میزان یادگیری و تکامل را برایمان به همراه داشته باشد.
پیشنهاد میکنم بعد از این یادداشت و در ادامه، نوشتارهای زیر را مطالعه کنید: